
کوانگ یونگ : نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم ....💕 از زبان لیسا : گفتم : لازم نیست تشکر کنی ! . فعلا بیاین تو این موقع شب اصلا خوب نیست وسط خیابون خلوت باشیم ! رفتیم داخل و من و مامانم رفتیم دو تا از بهترین اتاق ها رو انتخاب کردیم و مرتبشون کردیم .
دخترا هم پایین برای اوچین و کوانگ یونگ غذا بردن . غذاشون و خوردن و کلی حرف زدیم و از هم شنیدیم و همدیگه رو شناختیم و رفتیم که بخوابیم . قرار شد فردا ببریمشون دانشگاه برای ثبت نام تا اونام بتونن بیان دانشگاه .
(فردا بعد از ثبت نام) خب خدا رو شکر کارمون زود تموم شد . راستش نصف کار ها رو جنی انجام داد . خب به هر حال امروز دانشگاه نداشتیم پس دخترا اومدن خونه ما تا یه کاری کنیم تو این وضعیت نمیشه که باید مشکلاتشون رو بفهمیم و .....
کوانگ یونگ و جیسو با هم رفتن تا وسایل اوچین و کوانگ یونگ از خونه اون خانم بیارن ما هم داشتیم غذا درست میکردیم . که جنی اومد پیشم گفت : لیسا به نظرت امروز بریم گردش . لیسا : آره به نظرم ایده خوبیه🙂. جنی : باش پس من به بقیه زنگ میزنم بهشون میگم. لیسا : باش برو 💛. جنی رفت زنگ بزنه من هم داشتم غذا درست میکردم . خودم برای اینکه کرم بریزم قبل جنی قضیه رو به رزی گفتم😁😐. جنی اومد به رزی گفت : رزی به نظرت رزی هم پرید وسط حرفش و گفت : آره به نظرم ایده خوبیه خوش میگذره جنی : من که هنوز چیزی نگفتم😐 رزی : لیسا گفت بهم جنی هم گفت اوکی و رفت😂😐 فکر میکردم الان میاد کلمو از تَه میتراشه ولی رفت که😐
(نیم ساعت بعد) از زبان جیسو : من و کوانگ یونگ وسایلشون رو از اون خونه آوردیم و رفتیم سمت خونه لیسا . قرار بود بریم بیرون با بچه ها . خوب بقیه هم غذا رو آماده کرده بودن ما هم تا رفتیم اونجا آماده شدیم و حرکت کردیم . رفتیم یه جای سر سبز و قشنگ . یه کلبه کوچیک کنارش بود و یه دریاچه قشنگ هم اون طرفش رفتیم زیر سایه یه درخت نشستیم وسایلمون رو گذاشتیم . ساعت 12 و نیم بود منم گشنه . به دخترا گفتم اونام وسایل رو چیدن منم کمکشون کردم . غذامون رو خوردیم و رفتیم رو چمن دراز کشیدیم . نیم ساعت بعد پاشدیم رفتیم کنار دریاچه نشستیم .
که یهو افتادم تو اب. پشت سرمو نگاه کردم دیدم لیسا هممون رو هل داده داخل اب😑 عجب کرمی داره این دختر😐 . خودشم پرید تو آب و هممون رو خیس کرد . بعد کلی آب بازی کردن مثله بچه ها گفتم لباس داریم که اینجوری کردی ؟ لیسا : اوه ببخشید یادم نبود جنی : میدونستم میخواد کرم بریزه واسه همین برای همه یه دست لباس اوردم . جیسو : مامان خوبی میشی ها 😂😁 رزی : راست میگه😂😂😁 جنی : حرف اضافی نزنید بریم لباسامون رو عوض کنیم . لباس هامون رو از جنی گرفتیم و دونه دونه رفتیم کلبه عوضشون کردیم🙂. رفتیم وسایلمون رو جمع کردیم گذاشتیم تو ماشین و خواستیم سوار شیم ولی درد بدی روی پام احساس کردم و بعدش سیاهی مطلق ...........
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
توروخدا ادامشو بزار خودم برسی میکنم😐
چشم💛
میدونم خیلی دیر میزارم پارت ها رو واقعا منو ببخش 🥲
حتی به کامنتت هم دیر جواب دادم💔
تا فردا اپ میکنم پارت بعد رو 🙂
فردا شد هاااا😐❤️
گذاشتمش هااا😐
همون دیروز منتشر شدش🙂💛
عه
من نت نداشتم اصلا نتونستم بیام تستچی
ولی ممنون 😐❤️
عالی بودددددددد عخشمممممممممممممم
خعلیییییییی گشنگ بوددددد امرمممممممممم💜💜💛💜💛💜💜💛💛💜😀💜💛💜💛💜💛
مرسی زندگیم💛💕💛💕
آجییییییی عالییییییییییییییییییییییییی بود😻🥺❤️😻🥺❤️😻🥺❤️😻🥺❤️تو رو جان من پارت بعدو بنویس
میسی گشنگم💛
تو هم تو رو جان من نرو🥺
فالویی💞
مح چند وقت پیش فالوت کردم😊💕
تنکس💓
عالی بود ..... وقتی این تستت رو بررسی میکردم خوندمش و بهش علاقه مند شدم ....
ممنون💕
مرسی که برسی کردی و خوشحالم خوشت اومده☺💛
عاج یه پیم بده تو و.ا.ت.س.ا.ب کالت دارم 😹💋💋💋
چشم نفسم
عاجی فهمیدم کی گزارش کرده
بولو به نظرسنجی اخرم😐💔
دیدمش اجی😐
الان میرم به 120 روش سامورایی از وسط نصفش میکنم🙂✋🏻
😂😂😂😂😂😂😂😂😏😂😂😂😏😏😹😹😹
اجو من میخوام با اکانت دختر خالم آلیس برم سراغش مشکلی ندالی؟😊
آخه نشسته بود کنارم گفت چون یدونه تست بیشتر نساخته از اکانت اون استفاده کنم😄
عالی عجقم
فوق العاده 💛💙 عخش منی
همینطور که گفتی می خوام 🔪🔪
😂💜💙💛💛
مرسی قلپم💛💕💛💕
عه ببخشید غلط کردم تسلیم😐✋🏻
تورو خدا رحم کن😐✋🏻