وقتی سگم را دیدم ۲

بچه ها تا اونجا گفتم که مامانم سگم آورد برید بعدی بقیشو بگم

وقتی سگم رو دیدم رو زمین نشستم و گریه کردم(از خوشحالی)بعد مامانم گفت پاشو زود ببریمش دکتر ببینیم مریضی نداره و یکم بریم براش وسایل بخری من تو ماشین اشکام و پاک کردم و سگم رو بغل کردم

از مامانم پرسیدم اسمش چیه؟ گفت آلوچه بعد براش شناسنامه گرفتیم اون از بچگیش دستامو با دندوناش گاز میگرفت ولی برای بازی دکتره گفت از روز اول اگه گازت گرفت با یه خودکار اروممم بزن رو سرش و دعواش کن ولی من گوش ندادم

کلییی براش وسایل گرفتم الان که دارم مینویسم گریم میگیره براش جای دستشویی هم گرفتم هما چی خریدم یه پارکم براش گرفتم

اون روز بهترین روز زندگیم بود همسایمون اومد دیدش خیلی روزای خوبی بود روز اول می‌ترسید واسه همین یه پارچه ای که بوی مادرشو میداد واسش گذاشتم بغلش

اگه میخواید ادامش ببینید لایک کنید و دنبالم کنید و هر وقت این کار و کردید تو سرچ بزنید وقتی سگم را دیدم ۳ به زودی منتشر میشه