سلام من این پارت رو زمانی مینویسم که هنوز پارت ۴ منتشر نشده کامنت فراموش نشه😉 داستان رو معرفی کنید
توی کلاس نشسته بودن که الیا و نینو باهم میان و بدون اینکه چیزی بگن میرن پشت سر مرینت و ادرین میشینن اما الیا یه چشمک شیطنت امیز برا مرینت میزنه از زبان مرینت: داشتم وسایلمو میزاشتم رو میز که یهو ادرین سرشو گزاشت رو شونم خودمو جمع و جور کردم و درست نشستم که یهو لوکا اومد تو کلاس و تا به ادرین نگاه کرد انگار برق سه فاز ازش رد شده😂😂متوجه شدم که ادرین داره زیر چشی به لوکا نگاه میکنه اما لوکا هنوز متوجه نشده که یهو ادرین گفت:پخ لوکا مثل گربه ای که روش اب ریخته باشن سه متر رفت بالا و دیووید رفت نشست سرجاش بعد مدرسه تو راه خونه بودیم که احساس کردم یه پیزی داره دنبالم میکنه سریع دویدم طرف ادرین و خودمو بهش چسبوندمو ماجرا رو براش تعریف کردم ادرین هم دستامو محکم گرفت و گفت:تا من هستم نیازی نیست از چیزی بترسی و پیشونیمو ب-و-س-ی-د
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
عالیییی
پارت جدید رو گزاشتم خیلی وقته ولی منتشر نمیشه😔
چرا پارت بعدیو نمیزاری😭😭
عالی بود لطفا داستان من قلب یخی روهم بخون و نظر بده
جالبه ها😉😉منتظر بعدیم😍
صبر کنید این سایه قرار خیلی کارا بکنه
جالب بود
پارت بعد هم بزار
خیلی مسخره بود آخه سایه🤧