خب دوستان گلم این حکم یه داستانک داشت و اینکه به طرز داستان نوشتن من اشنا بشید . و حد اقل شاید 9 یا 7 پارت داشته باشه
مرینت : ازش تشکر کردم و بلند شدم . به راهم ادامه ادم تا برسم به مکانی که ردیاب A66 نشون داده بود . تشک بادی رو گذاشتم زیر پنجره محض احتیاط . رفتم داخل که با ادوارد و ادرینا مواجه شدم . گفتم.......ادوارد ولش کن بره
ادوارد : چرا اونوقت ؟
مرینت : چون اگه ولش نکنی یه گلوله حرومت میکنم .
ادوارد : تو نمیتونی اینکارو بکنی 😏
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
ادامه کدوم پارت هست
ببخشید این از وسط شروع میشه
پارت چهارم . این هستش ادامه برو اون یکی پارت 4 رو بخون
خیلی عجیبه نمیدونم چه جوری داستانت ادامه پیدا کنه
من اینجوریم . داستانام غیر قابل پیش بینیه . البته تخیلاتم غیر قابل پیش بینیه . من میخوابم و خواب میبینم که ادامش چی باشه پس خودمم از ادامه داستان خبر ندارم 😂 به هر حال باید ببینم چه جور پیش میره . مرسی بابت نظرت
خواهش میکنم راستی به داستانهای من هم سر بزن 😘