بریم ادامه
ادرین : مرینت ....... کجایی مرینت : من اینجام ادرین : روز اول زندگی مشترکمون چطوره مرینت : خوبه عالیه ....راستش رو بخوای من خیلی وقته عاشقتم پیشی ادرین : میدونم باگابوی
مرینت : باگابوی و ........ ادرین : نگفتی مامان و بابات چرا دیشب نیومدن مرینت : اونها دیشب رفتن چین از ۱ ماه پیش قرار بود برن رفتن خونه ی عمو سیفو ( همون آشپزه ) اهان همون عموت که یه بار با هم ملاقاتش کردیم که من شدم مترجم زبان چینی
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
لطفاً ۹۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰قسمت دیگه بزار
سلام میتونستی برای اینکه تیکی و پلگم پیدا باشن آدرین اونا رو رنگ میزد