𝐀𝐫𝐦𝐲 𝐆𝐢𝐫𝐥🌿🎀
درحالی که یه پاستیل دیگه تو دهنم جا میدادم پوست بسته دوم پاستیل رو انداختم سطل زباله. که صدای ته از روی کاناپه ای که نشیته بود اومد+یااا بیا الان فیلم شروع میشه ا.تا ـ اومدمم
تند ظرف رو برداشتم و به سمت کاناپه ای که ته نشسته بود رفتم ـ یاا تو مگه کوری این که شروع نشده +یکم صبر کنی بد نیس ها ـ من صبر ندارم زوره؟ *فیلم شروع شد +بیاه زنیکه شروع شد *چشم غره ای رفتم و به تلوزیون خیره شدم. وسط فیلم بود که دیدم صحنه درام اومده و زن و شوهره دارن همو تف مالی(همون رو بوسی:/) میکنن. دستی که توش یه پفک بود تو هوا موند دهنی که برای خوردن پفک اماده بود باز موند. دماغم و چین دادم و برگشتم سمت ته.(#ستاد ـ آنتی ـ رمانتیک:)) دیدم که داره بهم نگاه میکنه.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)