تڪ+پارتۍ↻𝐉𝐔𝐍𝐆𝐊𝐎𝐎𝐊
روی صندلی کنار سوجین نشسته بود ، پوکر به صورت جدیش خیره شده بود ؛
_سوجین!حداقل نگام کن ....
کلافه لبتابشو بست و عینکشو دراورد ، به صورت کوک که خودشو کیوت کرده بود نگاه کرد
+جانم؟چی شده؟
_سلام
+کوک ! مسخره بازی در نیار ... میبینی ک چقدر کار دارم ... چی شده ؟
_همش سرت تو کتاب و اون لبتاب ـته !
+فقط دو هفته دیگه مونده ... پایان ناممو تحویل میدمو مدرکو میگیرم ! اینجوری نکن قیافتو دیگه ...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
104 لایک
زیاد عه کوکی بنویس🥺
داستانت بامزه بود😄😽💖
بازم مثل همیشه رفت تو لیست😐💖
چنگنه داستانات خوبن😍عدل باید داستان ته ته بد تموم میشد😐😢💔
چرا تمومش کردی
همین😐
بد نبود👌
یکم بیشتر رو پایانش کار کن😂👌
تنکص:|♡
مدونم اصن خوب نیستم ت تموم کردن😹:\
از شوکا هم بزار
دوتـا گذاشتـم هردوتـاش گزارش شد ... (:!
کیوت و ناناز بودددددددد🤧🥺😂❤
تنکص🥺☔:]