پارت اول 1️⃣
توی یک روز معمولی پاییزی 🍂
مثل همیشه قدم می زدم 🚶🏻♀️
خسته بودم ولی وقتی به ویلا می رسم نفس عمیقی می کشم و وارد میشم .
( یه ویلا ، یه طبقه بود که آجر های قهوه ای داشت و در آن نارنجی پر رنگ بود در دو هر طرف ویلا پُستر های رنگی رنگی ای قرار داشت و بالای در یه تابلو بود که شاد و رنگارنگ و کودکانه بود )
( وقتی وارد میشدی یه سالن بلند با رنگ چوب های نارنجی بود که به هر دو طرف دیوار های آن نقاشی های کودکانه وصل شده بود در انتهای سالن بادکنک های رنگارنگی به دیوار آویزان شده بود . وقتی انتهای سالن می رسیدید جلوی شما یه محیط مستطیل شکل بود که در سمت چپ ۴ در با رنگ های زرد و در سمت راست ۲ در با رنگ های کرم بود ، در کنار در های زرد یک میز و صندلی چوبی قرار داشت که خانمی آنجا می نشست و در بغل در های کرم یک میز سبز با کلی خوراکی بود و در جاهای خالی سالن هم مبل های قرمز قرار داشتند. )
تا انتهای سالن می روم و به خانمی که پشت میز نشسته بود سلام می کنم .
بعد به سمت یکی از در های کرم می روم و آن را باز می کنم. 🚪
( تم اتاق قهوه ای کم رنگ بود و روبروی در میز و صندلی چوبی قرار داشت که پشت میز و صندلی پنجره بزرگی بود و دو سمت دیگه ی اتاق مبل های قهوه ای پر رنگی بود که جلوی آنها میز کوچک قهوه ای قرار داشت که مجله ای رویش بود و رنگ دیوار ها قهوه ای کم رنگ بود . )
خانمی آنجا پشت میز نشسته بود .
به او گفتم : سلام رئیس عزیزم پانیذ خانم خوبی؟😊
خندید و گفت: سلام دوست عزیزم حالت چطوره ، کارت خوب پیش میره ؟😃
گفتم : آره خوبه مثل همیشه است دیگه ، اگه کاری نداری من برم سر کارم 😊
پانیذ گفت : اوکی ، نه برو 🙂
برگشتم و از در بیرون رفتم و به سمت یکی از در های زرد رفتم و در رو باز کردم.
چند ساعت گذشت ........⌚
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
عالی و جالب 🥰
پارت های بعدی هم بزار 💕
مرسی ، حتما 😘