
اینم از پارت ۸ ببخشید دیر شد مشغول درسام بودم هم ایده نداشتم هم حال نداشتم پارت بنویسم امید وارم خوشتون بیاد از این پارت دوستون دارم گشنگا
متین(شاسگول خودتی) ملیکا( وایسا تو الان کره ای حرف زدی!!!!) طاها ( عام ما رفتیم کره یاد گرفتیم وقتی میایم اینجا بلد باشیم!) ملیکا(ودف چرا نگفتین!!!)بک (حالا که بلدن کره ای بزنید دیگه)ملیکا(هوف باشه) بک( عشقم!) متین(عشقم!!!) میلکا(متین خفه شوووو، جانم؟) بک(میخوای من بشینم پشت فرمون!)ملیکا(اره سرم یکم تیر میکشه!) از ماشین پیدا شدم رفتم طرف صندلی شاگرد بک هم با ماسک و کلاه عینک پیاده شد رفت طرف صندلی راننده نشستیم تو ماشین ارسلان (ملیکا بالاخره تونستی فراموشش کنیا!) ملیکا( نه که گفته میتونم فراموشش کنم!) بک( در مورد همونه!!) ملیکا(اره) متین(میدونههه!!!!)ملیکا(اره خودم بش گفتم یه اتفاقی افتاد مجبور شدم بگم) طاها!( الان تو رل زدی یعنی همتون رل زدین!!!) ملیکا(امم اره همون رل زدیم!!) ارسلان(حتی نرگس!) بک(نرگس به این چه این داداشه !) ملیکا (نه نرگسو دوس داره!) بک (نرگس میدونه!!!) ملیکا( بک الان نه !) بک ( یعنی چی الان نه مثل اینکه سهون نرگس رل زدنا!) ارسلان(ملیکا به نرگس واقعا رل زده!) ملیکا(اره هم نرگس هم یگانه رل زدن و میدونن دوسشون دارین!) متین (کی فهمیدن!) ملیکا (دو روز پیش) متین( اهان) ملیکا( بکی) بکیهون( جان بک) ملیکا(میگم یا یه آهنگات رو بخون یا یه اهنگاتو بزار) بکیهون( صدام الان خوب نیست گوشیمو بردار هرچی میخوای بزار) ملیکا(اوک ولی رفتیم خونه باید برام بخونی)بک (چشم) ارسلان(ملیکااااا)ملیکا (درد)
اهنگ کندی شو گذاشتم باهاش میخوندم وسطاش بک هم داشت باهم میخوند . رسیدیم خونه از ماشین پیدا شدیم رفتیم متین تا پسرا رو یه روشو داد به من ( یااااا چرا باید این همه پسر اینجا باشه) ملیکا ( برو تو) همه نشستیم رو مبل کای(ملی پارتی رو چیکار کنیم!!) متین ( پارتی!) ملیکا(کاییی پارتی نه از اون پارتیا منظورش دورهمیه بازی و اهنگ رقص همین ) تاعو ( و الکل) طاها ( الکل!!!!!) الهام ( تاعوووووووووو ) تاعو (چیه خو ) ملیکا ( تاعو لطفا ساکت!) ملیکا ( بیبند تاعو منظورش برا خودشونه نه برا ما) متین ( نمیخواد فیلم بازی کنی من که میدونم تو الکل میخوری!!) سهون ( نرگس) نرگس (بله) سهون ( اخجون امروز مودت خوبه !) نرگس (سهون بگو) سهون (چرا این پسره هی بهت نگاه میکنه) نرگس ( عامممم نمیدونم! ارسلان چیزی شده!!) ارسلان ( خودت میدونی که) ملیکا( بچه هاربیبند ما شما رو به چشم داداش میبینیم)
الهام:برا ناهار زنگ زدیم پیتزا سفارش دادیم داشتیم حرف میزدیم که زنگ زدن ملیکا ( غذا آوردن من میرم) سوهو (بشنین من حساب میکنم) ملیکا (باش برو) بک( عشقم )ملیکا (بله) بک(بریم ناهار تو حیاط خلوته بخوریم!) متین( میدونه!!!) بک(اره میدونم ) متین ( په چرا میگی بریم اونجا) ملیکا ( چون میخوام اونجا فقط با بک خاطره داشته باشم.ناهار هم میریم اونجا )متین ( ملی تو عوض شدی!) ملیکا ( برم بیبنم سوهو چیکار کرد!)ملیکا: رفتم دم در بیبینم سوهوکجا مونده ملیکا (سوهو چیشد!) سوهو ( مخلافات رو یادش رفت بیاره رفت بیاره !) ملیکا ( خو میومدی تو) سوهو(نه گفتم یکم بیرون باشم )ملیکا(اهان) سوهو (برو تو غذا رو آورد میایم تو) ملیکا(نه منم میمونم بیا بریم رو تاب بنشینیو میخوام باهات یکم درد و دل کنم) سوهو (چیزی شده!) ملیکا ( میگمبیا بریم)
سوهو (ملیکا چیزی شده!) ملیکا( میترسم)سوهو( ازچی!) ملیکا( من بعد از اون اتفاق که افتاد با خانوادم قطع ارتباط کردم غیر از متین متین هم اون موقع ها میگفت نمیزاره دیگه عاشق شم گفت اگه عاشق کسی بشم نمیزاره هیچ چیزی بینمون اتفاق بیوفته)سوهو(یعنی الان ...) حرفش با صدای بک قطع شد بکیهون( چیکار میکنید بیرون!) اشکامو پاک کردم سوهو (هیچی منتظر غذایم) بک (خو میومدین تو) سوهو ( میخواستم یکم هوا بخورم) بک (اهان،ملی چرا چشمات سرخن!) ملیکا(چیزی نیست!) سوهو (بک من میرم تو غذا رو آوردن صدا بزن بیام
سوهو که رفت بک کنارم نشست بغ*لم کرد بک(چیشده چرا گریه کردی !) ملیکا ( بک قول بده هرچیزی شد پیشم باشی) بک (چیشده!) ملیکا( هیچی فقط همیشه مراقبم باش پیشم باش) یکم تو چشمای هم نگاه کردیم بک صورتشو آورد جلو ل*ب هاشو گذاشت رو ل*ب هام . داشتیم همو بی وقفه میبو*سدیم که متین امد متین (شما چه غلطی میکنید!) بک( دوست دخترمه حق ندارم ببوس*مش!!) متین(نه حق نداری!) بک( تو کی هستی که بخوای به من بگی حق چه کار های رو دارم) ملیکا(متین لطفاااا) متین (لطفا چی ! میخوای اینم مثل صالح ولت کنه !) ملیکا( متینننن بک قول داد بم اونم عاشقمه)متین(صالح عاشقت بود کوش)ملیکا(متیننننن لطفااا صالح مرد باشه انقدر اسمشو جلو من نیار عاشقم بود عاشقش بودم ولی مرد چیکار کنم که مرد و رفت منو بدبخت رو تنها گذاشت هاااااا چیکار کنم !!) متین ( خوب بت گفتم نمیزارم عاشق کسی باشی بهت قول توهم بم قول دادی عاشق کسی نمیشی!) ملیکا( حالا که عاشق شدم میخوای چیکار کنی هاااا! میخوای توهم ولم کنی مثل همه نکنه توهم میگی من قاتل صالحم نکنه تو هم میگی من مقصر اون تصادفم هااااا تو هم میخوای ول کنی بری) متین (ملیکا بیبن من نمیگم تو مقصری ولی نمیخوام دیگه اذیتشی)ملیکا ( من با بک اذیت نمیشم) از رو تاب بلند شدم بک و متینو تنها گذاشتم همینجوری گریه میکردم رفت تو خونه الهام(ملیکا چت شد!!!!) ملیکا( هیچی میخوام تنها شم) سوهو ( ملیکا) ملیکا (لطفا میخوام تنها باشم!)
نرگس : ملیکا رو با اون وضعیت دیدم اعصابم خورد شد رفتم تو حیاط نرگس ( یاااااا شما دوتا چه گو*هی خوردین را گریه میکرد!) بک ( چرا سر من داد میزنی این. امد یه مشت چرت و پرت تحویل ملیکا داد اونم گریش گرفت) نرگس( متیننن چرا اینجوری میکنی قبل از اینکه میخواستی بیاین اینجا چی گفتم بت گفتم ملیکا عاشق شده گفتم بت شرایطش داغونه گفتم بت قرصا شو نمیخوره بت گفتم بیاین که یکم روحیه بگیره نه اینکه بدتر تر بزنی تو حالش) متین ( اعصابنی شدم اون صحنه رو دیدم) چون میدونستم داره در مورد چی حرف میزنه هیچی نگفتم بک( نرگس ملیکا براچی قرص میخوره!) نرگس(ملیکا بعد از اون تصادف اتفاقای بدی براش افتاد مامان بابای خودش هم صالح آمدن گفتن مقصر اون تصادف ملیکا ست اوناهم همه حمایت هاشونو قطع کردن هیچ وقت دیگه نه زنگش زدن نه براش پول فرستادن اون افسرده شد حالش خیلیی بد بود همش خودشو تو حیاط خلوته حبس میکرد هیچی نمیخورد به زور بردیمش دکتر گفت افسردگیی شدید داره براش قصر نوشت تا یک ماه قبل از اینکه شما رو از نزدیک بیبنم دیگه رقصاشو نخورد گفت خوب شده خوبم بود یعنی جلو ما خودشو خوب نشون میداد بعد اینکه شماره از نزدیک دیدم واقعا حالش خوب بود تا همین چند روز پیش تمام ماجرا صالح رو برای شما تعریف کرد بعضی شبا صدا گریه هاش میومد یه شب زنگ زدم به متین ماجرا براش گفتم اونم گفت میاد حالشو خوب میکنه ولی نمیدونستم میاد اینجا بدترش میکنه)
بکیهون: وقتی همه چیو نرگس بم گفت رفتم تو خونه سوهو( بک چیشده!!!) بک (هیچی میرم پیشش)یگانه ( من میخواستم برم پیشش در اتاقو قفل کرده بود داد میزد چزاشو پرت میکرد الانم یه دیقیقه است صداش قطع شده هرچی صداش میکنم جواب نمیده زنگشم زدم ولی خاموش کرده موبایلشو) تا اینو گفت ترسیدم رفتم سمت اتاقش محکم میکوبیدم به در بک (ملییییی باز کن در ملیکااااااا صدامو میشنوییی باز کن این لعتیو) همینجوری دادشتم میکوبیدم به در که صدا باز شدن قفل در امد در باز کرد رفت رو تخت نشست منم رفتم در و بستم نگاهی به اتاقش انداختم اتاقش پر از خورده شیشه بود رو زمین چند قطره خونه بود رو تختم همین طور نگاهمو گرفتم بش دیدم از دستش دارع خون میره دویدم طرفش بک ( چیکار کردی با دست ) ملیکا(نمیدونم) بک ( چرا اتاقتو اینجوری کردی بیا بریم پایین دستو پانسمان کنم) ملیکا(نمیخوام) بک ( په همینجا باش برم وسایل رو بیارم بالا) میخواستم برم که مچ دستمو گرفت ملیکا( تو اتاقم یه جعبه کمک های اولیه دارم تو کشو اخریه میزه ) رفتم طرف میزش اینه اش خورد شده بود کشو رو باز کردم جعبه رو برداشتم رفتم سمتش بک ( پاشو بیا باید دستو بشورم)
ملیکا: بک منو دنبال خودش کشید تو حموم شیر روشویی رو باز کرد دستمو گرفت زیرش بعد اینکه خونا دستمو تمیز کرد دستمو پانسمان کرد بک ( چرا اتاقتو اینجوری کردی!) ملیکا ( عادیه هر یک ماه یه بار اتاقم همینجوری میشه) بک اخم کرد و بم نگاه کرد ( یعنی چی هر یک ماه یه بار!) ملیکا( مطعا نرگس یا یگانه بت گفتن که مریضی روانی دارم ایناهم از اثراتشه) بک( ملیکا بیبن تو مریضی روانی نداری فقط افسردگی داری همین که باید خوب بشی هوم کمکت میکنم خوب شی فقط باید به حرف گوش بدی باشه) ملیکا(بک اگه من خوب میشدم تو این دو سال خو میشدم) بک ( من کمکت میکنم خوب بشی تو خوب باشه)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (4)