
برید بخونید
هلش میدادم تا ازش جدا شم ولی نمی شد من محکم گرفته بود و فرار از ان غیر ممکن بود منتظر موندم ازم جدا شه اروم اروم ازم جدا شد ا. ت_داری.... دا.. ری چی... کار.... میکنی. نمی تونستم حرف بزنم خب ساده بود حتی دلیل بوس کردنش رو هم نمیدونستم جین _ ببخشید یه لحظه نتونستم خودم رو بگیرم . ا. ت_فکر کنم بهتره......بر.. م هتل خب اره این از همه بهتره من میرم هتل. جین_ نه نمیشه قول میدم دیگه اینجور کاری نکنم تو تو به نظرم فکر کن این لحظه اصلا اتفاق نیوفتاده. اخه این چیزیه که یادم بره واییی قلبم داره تند میزنه جین_خب من دیگه رفتم .
واییییی چطور این کارو کردم باید خودمو میگرفتم فکر کنند این بزرگترین اشتباهم بود ولی ولی نمی خوام اون لحظه یادم بره خیلی ارامش بخش بود واییی برم بخوابم «روز بعد »«از زبان ا. ت» بیدار شدم خیلی گشنه بود رفتم پیش جین هنوز خوابیده بود ا. ت_جین جین جین بیدارشو. شروع کردم به قل قلک دادنش هی ول میخورد اینور و اونور که اخر تسلیم شد جین_سلام . اخم کرده بود این باعث شد خنده ام بگیر بعد از این خودش هم خندید و پا شد جین_ صبحانه بریم رستوران؟ ا. ت_ارهههههههههههههه میرم اماده شم . جین_ باشه پس بزار منم اماده شم . رفتم و از کمدم یه پیرهن مجلسی برداشتم چون می خواستم امروز رو خوش بگذرونم و شیک باشم یه ارایش ساده و جوری که فقط جوش هام دیده نشه و کمی شاد باشه کردم جین_پس نمیای از گشنگی مردم ا. ت _ اومدم
واییییی چطور این کارو کردم باید خودمو میگرفتم فکر کنند این بزرگترین اشتباهم بود ولی ولی نمی خوام اون لحظه یادم بره خیلی ارامش بخش بود واییی برم بخوابم «روز بعد »«از زبان ا. ت» بیدار شدم خیلی گشنه بود رفتم پیش جین هنوز خوابیده بود ا. ت_جین جین جین بیدارشو. شروع کردم به قل قلک دادنش هی ول میخورد اینور و اونور که اخر تسلیم شد جین_سلام . اخم کرده بود این باعث شد خنده ام بگیر بعد از این خودش هم خندید و پا شد جین_ صبحانه بریم رستوران؟ ا. ت_ارهههههههههههههه میرم اماده شم . جین_ باشه پس بزار منم اماده شم . رفتم و از کمدم یه پیرهن مجلسی برداشتم چون می خواستم امروز رو خوش بگذرونم و شیک باشم یه ارایش ساده و جوری که فقط جوش هام دیده نشه و کمی شاد باشه کردم جین_پس نمیای از گشنگی مردم ا. ت _ اومدم
«از زبان جین» منتظر ا. ت بودم و خیلی گشنه بودم وقتی برم رستوران تمام غذاهای اونجارو میخورم خب اومد یه نگاهی بهش انداختم واای اون اون خیلی خوشگل شده جوری که میخوام به جای اینکه برم رستوران بمونم خونه و فقط بهش نگاه کنم ا. ت_حاضرم جین _ باش بریم امروز اخرین روزیه که باهاشم از فردا باید برم کمپانی «چند دقیقه بعد » رفتیم رستوران و همونجوری که گفتم نصف غذا های رستوران رو سفارش دادم شروع ا. ت_جین بنظر اینا خیلی زیاد نیستن؟ جین _نه اصلا هم همش رو خوردیم که یهو یکی صدام زد برگشتم تا ببینم کیه مین سو_به به ببین کیا اینجاست جین _ هی تو با چه جراتی اومدی کنار ا. ت مین سو_ با این جراتی مه میبینی اومد بهم نزدیک شد دستهام رو محکم گرف و به سمت خودش کشید میخواستم منو ببره که.....
پایان امیدوارم از چالش خوشتون اومده باشه
برید نتیجه باهاتون کار دارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
هاییی پارت بعدی پلیز بزار زود تر 💓
عالی بووود منتظر پارت های بعدی هستم 🌝💛
مرسی❤✨