سلام دوستان قشنگم این یه رمان راجب عشق مرینت و آدرین لطفا تا اخر بخونیدش
مرینت: امروز اولین روز مدرسه بود آدرین اومد توکلاسمون از همون لحظه عاشقش شدم اونم از من خوشش اومده بود اما مشکلم اینه که من کت نوار و دارم نه میتونم اونو تنها بزارم نه آدرین همونطور که داشتم فکر میکردم یه صدایی اومد وای یک ابرشرور 🤯سریع تبدیل شدم و رفتم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
عالیییی 💜👌😉
سلام دوستان اینجا پروفایل جدیدمه به دلایلی مجبور شدم این پروفایل رو ترک کنم اما نتونستم عشق مخفی رو ادامه بدم بیاین تو این پروفایل دارم یه داستان عاشقانه مینویسم
دوستان اینم پروفایل خودمه بیاین اینجا
الان توی هردوش فعالیت دارم نه فقط توی اون
عالییییییییییییییی بود 💌
مرس گلم
بععععععععدیییییییییییییی😂😘😂😘🤩🥺😍😘😍😘😍😘😘😍😍😘😍😘🤩🤩🤩
عالی بود 🤩🤩🤩
وای مرسی ❤
بسیار عالی بود خیلی خوب بود 😻
مرسی بهترینم امیدوارم از پارت های بعدی هم لذت ببری😉
محشر. بود
ممنونم قشنگم🥰
داستانت خیلی خوبه خیلی عالیه 😍
واقعا ممنونم ازت 😘
عالی بود 😻
ممنونم قشنگم 💜
عالیییییییییییییییییییییییییییییی بود 🌈🍒🍓♥️💝
ووااایییی ممنون 😍