سلاممم بچه ها اگه بخدا واقعا ازم حمایت نکنید واقعا واقعا دیگه نمیزارم شوخی هم ندارم کاملا جدی جدی هستم چون از کامنتای پارت قبل اصلا راضی نبودم
(بالا خوندی اگه نخوندی بخون چون خیلی مهمه)از زبان مارین :داشتیم میرفتیم به طرف ماشین که یهوو صدای پسرخاله و دختر خاله شنیدم کای:مارین و مرینت شما اینجا چیکار میکنید مارین:عه کای و کاملیا شما اینجا چیکار میکنید کاملیا:هیچی برا یسری از کارای بابام اومدیم مرینت:چه کاری کای:دیگه😁 مرینت:کای ازت چه چیزی میخوام کای: چه چیزی مرینت:تو هیچ وقت بهم نگفتی بابات چیکارسو هروقت ازت میپرسیدم میگفتی نمیدونم ولی درصورتی که میدونی ولی الان میخوام بهم بگی کای:چی من من هیچ وقت با تو دروغ نگفتم😁 کاملیا: حالا اینارو ول کن مرینت بیاید بریم مرینت:نه کاملیا همین الان باید بگید وگرنه نه من نه تو زودباش کای
کای:خیله خوب تو برنده شدی بیا بریم تو ماشینم همه چیزو توضیح میدم مرینت:باشه مارین تو و کاملیا با هم برید منم با کای میرم مارین:باشه (میرن سوار ماشین میشن راه میوفتن) مرینت:تعریف کن کای:باشه خوب ببین بابای من مامور مخفی یعنی سازمان جاسوسی داره مرینت:چی سازمان جاسوسی کای:اره سازمان جاسوسی ما اونجا خلافکاران دستگیر میکنیم مرینت:و توهم عضوشی کای:اره منو کاملیا عضوشیم الانم برا دستگیری یه گروه که مافیا باز اومدیم ایران چون به ما اطلاعات رسوندن که اون شخص الان تو ایران مرینت:منم میام کای: کجا مرینت:تو معموریت از بچگی دوست داشتم جاسوس باشم
کای :نمیشه مرینت:چرا کای:چون این کار خیلی خطر داره مرینت:کای تروخدا قول میدم پشیمون نکنم کای:خیله خوب با بابام صحبت میکنم مرینت :مرسییی تو خیلی خوبی کای:☺️ خوب حالا کجا بریم مرینت:معلومهههه خریدددددددد کای :شما دخترا در هر شرایطی حتما باید برید خرید😑 مرینت:بلی😎 کای:🙄 هیی ولی فقط ۱ ساعت باید بریم پایگاه خوب وایسا من به کاترین یه زنگ بزنم بگم باداداشت بره تا ما بریم مرینت:OK کای:الو کاترین کاترین:جانم داداش کای:ببین توبا مارین بروپایگاه من این خانم خانمارو باید ببرم خرید کاترین:باشه داداش خوش بگذره کای :ممنون
(دو ساعت بعد) کای:مرینت جان هرکی که دوست داری بسه خسته شدم هم دیرم شده هم کلی خرید کردی مرینت:خفه کای:خواهش مرینت:خفهههههههههههههه میخواستی نیای حالا که اومدی باید وایستی تا هر وقت من خواستم کای:ولی تا الان ۲ میلیون خرید کردی مرینت:کای یا اون دهن مبارکت تو میبندی یا بلایی سرت میارم که مرغای آسمون به حالت گریه کنن فهمیدی؟ کای:اره مرینت:افرین حالا پاشو بیا بریم تو اون مغازه کای:خداااا مرینت:ببندددد (چهار ساعت بعد) مرینت:خوب تموم شد عه ساعت ۷ کای کجایی کای: من اینجام مرینت:عه اینجایی بریم کتی:بالاخره تموم شد مرینت:بله (مرینت و کای سوار ماشین شدن به سمت هتل حرکت کردن آخه مرینت خیلی خسته بود از زبان مرینت: پشت چراغ قرمز بودیم که یهووووووو
خوب تموم شد میدونم کم بود ولی لطفا درک کنید. و بچه ها بخدا اگه حمایت نکنید واقعا واقعا پارت بعد نمیزارم شوخی هم اصلا ندارم کاملا جدی جدی از حمایت های پارت قبل هم اصلا راضی نبودم
............
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
تنکیو
❤❤
عالییییییییییییییی بود وسی😍😍😍😍😍😍😍😍
تنکیو بانی
عالی بود وسی😍😍😍🐝🐝
تنکیو رینا😘
حمایت می کنمولیخوشبهحالتچونبرای من یکدونه کامنتولایکمنمیخوره
ممنون
ناراحت نباش حل میشه برا منم فقط چند نفر حمایتم میکنن
ساقر جون من همه ی تست هات رو لایک کردم شاید کم کامن بزارم ولی همشون رو لایک میکنم لطفا بزار عزیزم
ممنون عزیزم
چشم
وای وای ساقر جون نمیدونی چقد خوشحال شدم پارت گذاااااشتی عالی بود راستی لایک هم کردم...ساقر جون خواهش میکنممممم داستان رو متوقف نکن شاید بعضیا حمایت نکنن ولی به خاطر ما طرفدارات قطعش نکن پلییییییزززززز
مرسی عزیزم
چشم به عشق شما میزارم ولی خیلی زود نمیتونم
ممنون عزیزممم
خواهش میکنم😊
عالی بود اجی پارت بعدی لطفا
مرسی آجی جونم
اگه ام خوب حمایت بشه بعدی خیلی زود میزارم