سلام بچه ها امید وارم از این داستان خوشتون بیاد این داستان جنایی 🖤 رمانتیک🥰❤ و کمی طنز😁
خب،تو یه دختر ۱۸ ساله ایکه خیلی خوشگلی و از ۵ساله گی با پدر و مادرت به کره ای جنوبی اومدی و پدرت رئیس یه گروه بزرگ مافیا تو ایران هست مادرتم دستیار ش بود پدرت به خاطر دشمن های زیادی که تو ایران داشت اومد کره تو کره دوست های زیادی داشت به خاطر همون کره ای بلد بود و به تو ومادرت یاد داده بود اسمتم مارتا بود و باید هیشه تظاهر میکردی که دختر ترسو و مهربونی هستی تا کسی شک نکنه
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
تروخدا پارت 5 رو بزار
اولین نفر من لایک کردم.واقعا از داستانت خوشم اومد عالی بود.اون گربه هم واقعا شبیه شوگاست😂🥰