خب خب داستان من درحالی که زیاد کامنت و لایک نداشت ولی یه حسی بهم میگفتی بزارمش لایک و کامنت فراموش نشه و من هر چی نگاه میکنم انگار نمیتونم عکس بزنم باید چیکار کنم؟؟ لطفا کمکم کنید
خب خب سلام من کیم جنی یا هه سو هستم و الان ۲۰ سالمه و یه خواننده ی مشهورهستم و البته میخوام با وانگ سو یا لی جونگی ازدواج کنم (همون لی جونگی در نقش وانگ سو عاشقان ماه،نمیدونم چرا کیبورد گوشیم همش به جای وانگ میزنم پلنگ🤣🤣) و بی تی اس هم همشون پسر عمو هام هستند و میدونم که فامیلیشون عین هم نیست ولی واقعا هستند اما دلیلش رو نفهمیدم چرا فقط منو ته و نامجونی و جینا فامیلامون همون قبلیه اها راستی ته و نامجونی و جینا اسماییه که خودشون دوست دارن صداشون کنم خب .... بالاخره جیمینا با رزی قراره ازدواج کنن و لیسا با کوکی و جیسو با لوکا قراره ازدواج کنن(بازم میگم شیپ نمیکنم خواستم فقط اینا باهم باشن)
قراره چند وقت دیگه عروسی کنیمممممم یس قراره ما آهنگ استی خودمون(بلک پینک)رو بخونیم هم ما هم شوهرامون😅😅ولی ما خودمون دونت نو وات تو دو ولی بچه ها رو نمیدونم ولی با توجه به چیزی که ازشون پیداست انگار میخوان خودشون دوتا استی گلد رو بخونن ولی پس لوکا و سو چی؟؟؟😭😭 راستی ما یو و مون و ووک رو بخشیدیم و با توجه به چیزی که فهمیدیم الان عاشق همشون شدم♥️♥️ چقدر من عاشق میشم آخه🤣🤣(خب دوباره شاهزاده ها رو مرور میکنیم بیشتر شخصیت ها دو اسم و با اون دو اسم هم صدا زده میشن ۱.وانگ مونگ. ۲.وانگ یو. ۳.وانگ سو یا لی جونگی. ۴.وانگ ووک یا کانگ هانئول ۵.وانگ اون یا بیون بکهیون. ۶. وانگ بکاه یا نام جو هیوک ۷.وانگ جانگ یا کیم جی سو )
امروز هم مثل همیشه با کل بچه ها رفتیم بالا تخت دو طبقه داریم پایینش میز و کمد لباس ایناست و بالاش تخته که جای خیلیییییی نفر داره فعلا بی تی اس و بلک پینک و شاهزاده ها و لوکا و تیم و جینی و جیمز برادرها و خواهر چند قلوم و جانا خواهر بزرگترم که از برادر دوقلویش که چند ساله خبری نیست و دوسال اختلاف سنی داریم برادرمه که با پسر عموم جانگ مین رفتن یه جایی چون با بابام مشکل دارن و برادر بزرگترمون که ۳ سال ازمون. بزرگترها و در سانحه ی تصادفی فوت کرده و برادر کوچکترم که اونم باز رفته ولی تخت ما خیلی بزرگه و هنوز جا داره🤣🤣
راستی من یه بیماری قلبی همراه با بیماری پام دارم (احتمالا همتون از ماجرای بیماری این عشق خبر دارید) دارم که ..... برگردیم به عقب:علامت«». «یهو قلبم درد گرفت و رقصم رو از جعبه در آوردم یهو.... مقداری قبلا از زبان تیم: دیدم جیمز و جینی دارن از جای کلید اتاق جنی رو نگاه میکنن آروم بهشون گفتم برم بیرون بعد بعد اومدیم داخل اتاق .... ادامه از زبان جنی: یهو در باز شد دیدم تیم و جینی و جیمز اومدن داخل و سریع قرص رو قایم کردم ولی تیم اومد جلوتر و زود گرفت ازم و براش توضیح دادم از دو سال قبل از این مشکل رو داشتم و دکتر گفته شاید اگر ازدواج کنم از بین بره» ولی هنوز نرفته 😭
خب خب وقتی خواب بودیم یهو صدای تیر اومد نمیدونم چطوری اومدن داخل اما....
خب ببخشید جای حساس تمام کردم و شرمنده اگر کم بود ناظران عزیز لطفا زودتر ببینید این قسمت بیشتر داشتیم به خود زندگی جنی میپرداختم ولی همه ی اینا الکی بود هست و واقعیت ندارن
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام
بچه ها من همون مانیام فقط با لپ تاپ اومدم
نت گوشیم مشکل پیدا کرده
خواستم با همون اکانتم بیام رمز عبورم رو گم کردم
از الان تو این اکانت منتظر داستان هاباشید
بچه ها خدارو شکر اکانتم درست شد
خب داستانه عاشقانه ماهه❤😐
خوب بود😻میگم یه داستان نوشتم تو رو هم توش آوردم از بی تی اس و اکسوعه. اونجا با جیمین شیپمیشی. و اینکه بیوگرافیتو خوندم و باهات عاجی شم. محدثه ام ۱۲ سالمه. ملقب به جیهون و مُحی💕.
ممنون
چشم حتما
میسی
پس میشم اونی تو
میتونی جندوکی صدام کنی
اخه عاشق این اسمم
خب دیر جواب دادی داستان عوض شد😔
شرمنده😢
چرا بعد یه روز کلا یکی دیده؟؟🥺🥺