
یه روز می بینم شدی فرشته نجاتم...از اعماق وجودم بوی تو را حس میکنم...ملودی زیبایی شنیده میشود...فرشته نجاتم!...
روز کاملا عادی موندم مادرم چرا صبح رو با غر زدن شروع کرد...-مامان قند عسلم لطف کن یه فنجون قهوه بهم بده که جمع دوستانمون خراب نشه...-ای گفتیا دختر بشین خونه یه روز بقل دست من کمکم کن...-مامان...تو که میدونی نمیتونم...تاحالا کارای آشپز خونه انجام ندادم..."مادرم کفگیر به دست افتاد دنبالم منم دیدم اوضاع خیته کیف مو برداشتم و فرار کردم...-دختر چشم سفید برای من شاخ و شونه میکشی؟هان؟؟..بگو دیگه ؟..حالا هم اون بیرون میمونی تا بپوسی...در هم که جوری کوبید خودمم که دو متری پریدم بالا ....
امم ...از خودم نگفتم براتون..من مرینت هستم 24ساله فارغ التحصیل رشته مهندسی..جمعا یه خانواده سه نفره دارم..دوستم که چه عرض کنم زیادن و اسه خودشون یه پا لشکر ...خب این روزا همه منو به خاطر زبون یه وجبی..خوشگلی و خفن بودنم میشناسن..کلی بگم تو محلمون کسی ما رو نشناسه وجود نداره..یه اکیپ داریم به اسم پروانه سرخ...میدونم اسمش خیلی مسخره است و..ولش دیگه اینکه ما چهار نفریم منو و آلی و جولی و کلو. ..دیگه شدیم 4نفر آنقدر هم آتیش میسوزونیم..دیگه شناختین واسه خودم یه پا رئیس ام...
راستی بگما من عشق و رنگ ای تیره..تیپ اسپرت ...بوق زدن مدام و لرزش گوشیم نمیزاره بگم پس میریم ببینیم کیه...جواب که دادم و گذاشتم رو گوشم صدای غر زدناش بلند شد...-نکبت کدوم گوری هستی؟..دخترا اومدن علاف تو موندیماا...-اومدم الی جون..."از پشت گوشی واسه طرف بو س فرستادم ..بعد از یه پیاده روی کسل کننده رسیدیم اونجا ...کلویی:دختر شلخته ..اومدی یه فقط زیر ماشینی چیزی نشدی بمیرییی. ..الیاهم که عین هو نخود پرید وسط...الیا:هی دختر خانما ...یه وقت نزنین ..حوصله دندون جمع کردن ندارم...الیا از کلویی که پس گردنی خورد و باعث شد زیپ دهنشو بکشه ...جولیکا:هوی دخترا بریم باشگاه....مرینت:هی جون به لبم کردین گفتین بیاا. ..اومدم حالا واسه چی پا میشین اون طرف شهر واسه باشگاه رفتن...الیا دوباره وسط پرید...الیا:دختر تو هم هیکلی داری واسه خودت باشگاه مال ماست...
جولیکا اینا با بند و بساط راهی باشگاه شدن منم برا سر گرمی رفتم سراغ پسر ای محل تا فوتبال بازی کنم....مرینت:هوی پسرا توپ کو...یکی از پسرا پرید وسط و دست منو گرفت...هی هی !دختر کوچولو باز واسه ما قهرمان بازی در میاری؟..."نگین کیه پسر که خودم میگم...ایشون پسر عمه گل و گلاب من لوکا ..حالا خانواده به کنار موندم چرا غیرتی بازی در می اره...-چیه بچه ننه اگه به عمه نگفتم که نشستی ور دل این پسرا ..و...-خفه خون بگیر نکبت مثلا ازت بزرگتریما. ..-تند نرو لوکا ...-بشین بابا...دعوای ما هم که ادامه داشتو کلی سر دعوامون زدیم سرو کله همو شکوندیم. ..-اه لع.ن.ت به این خانواده ....
بعد از اینکه لوکا نزاشت بازی کنم ..تو خیابونا برا خودم پرسه میزدم دوستای بی معرفتم که...در همین اوضاع یه ماشین با سرعت از کنارم گذشت لاستیک جلوش از گودال آب رد شد و باعث پاشیده شدن آب رو لباسای خوشگلم شد...راننده ماشین با دیدن اوضاع احوال من نگه داشت و پیاده شد..-ببخشید خانم متاسفم...سرمو گرفتم بالا که دیدم یه پسر خوشتیپ مو طلایی با چشای سبز مرواریدی خوشگل ..جلوم ظاهر شده..ولی اون لحظه خیلی عصبانی بودم...-پسره روانی...تو که بلد نیستی برونی چرا نشستی پشت فرمون؟..معذرت خواهی تو رو کجای دلم بزارم؟..هان ؟؟...
پسره اولش با کلافگی دستی بین موهاش فرد بعد دو تا دستام رو قفل کرد رو سینه ام...-ببین بچه پرو ...من اصلا حوصله ندارم با تو در بیفتم ...منم که هر چی تقلا میکردم این نکبت دستامو ول نکرد..آخر سر با پام پرتش کردم...اونم که چون دستمو گرفته بود دوتایی پخش زمین شدیم...اونم از من لجباز تر تو اون شرایط دستامو ول نمی کرد..-ببین دختر تو چه مرگته. ..من الان جلسه دارم باید برگردم خونه لباس عوض کنم...منم یه لگد زدم به پاش و هر جوری که شد از روش بلند شدم...-ببین پسره مو طلایی شما هم مزاحم من شدی همه اینا هم تقصیر خودته ...پسره یه پوزخند زد و بلند شد به دور و اطراف نگاهی انداخت..خدا رو شکر کسی ندید...منم کیف رو دوشمو جابجا کردم و از اونجا رفتم ...فکرمم درگیر اون پسر مو طلایی کت و شلوارشو داغون کردم...داشتم تو دلم بهش میخندیدم که یکی دستمو کشید داخل کوچه و ..اولش خواستم جیغ بزنم جلوی دهنمو گرفت...-خفه دختر منم چته...دستشو گاز گرفتم و یه سیلی بهش زدم...-لوکااا. ...نمیگی میترسم این چه جور کاریه؟...یه نگاه بهم انداخت و زد زیر خنده جوری میخندید که دستشم گرفته بود رو دلش.. -نخند لوکا...با این حرفم یه نگاه صاف تو چشمام انداخت و اخم کرد....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود اجو
ممنونم ازت که خوندی💝مرسی اجی
و پارت بعد رو زود بده
I like this story
Thank you💝
عالیه ، حتما ادامه بده
اگه فالو کنی ، فالو میکنم
مرسی💝
فالوت کردم