
نظر و لایک فراموش نشہ
از زبان لیدی : من و کت رفتیم سراغ جدا کنندہ ، جدا کنندہ تا ما رو دید گفت اوووو پس اون کویین براین کوچولوتون کجاست کہ یہو نمیدونم از کجا ولی کویین براین پرید جلوی من و کت و بہ جدا کنندہ گفت بہ من نگو کوچولووووووو😠😠😠😠😠😠 و شروع کردیم بہ جنگیدن کہ یہو جدا کنندہ یہ لگد محکم زد تو پای من ( بچہ ھا الان ھمہ از مدرسہ رفتن بیرون و لیدی باگ و کت نوار و کویین براین توی مدرسہ دارن با جدا کنندہ مبارزہ میکنن ) یہ جیغ بلند کشیدم و ھمزمان خوردم بہ دیوار کت تا اینکہ من رو تو اون وضع دید امد سمتم و گفت بانوی مننننننننن و امد بغلم نشست و گفت بانوی من کجات درد میکنہ😥😥😥😥😥😥گفتم : گردونہ ی خوش شانسی و فکر کردم و نقشہ رو بہ بچہ ھا گفتم اما چون پام و کمرم خیلی درد میکرد من نتونستم کمک کنم و گردونہ ی خوش شانسی کہ یہ توپ شیطونک بود رو دادن بہم من نشستہ انداختمش ھوا
دیگہ دردی نداشتم تا بلند شدم کت امد ب*غ*ل*م کرد و گفت خوشحالم کہ حالت خوبہ منم گفتم پیشی کوچولو نگران من نباش کہ یہو کویین براین گفت بچہ ھا ابردروغو امد لایلا امد و سرم داد کشید و گفت چرا اکومام رو گرفتی تو یہ خ*ی*ا*ن*ت کاریییی منم گفتم از چہ لحاظ خ*ی*ا*ن*ت کارم🤨لایلا گفت : تو بہ کت نوار خ*ی*ا*ن*ت کردی و دستش رو انداخت د*و*ر گردن کت نوار و نزدیک ب*ب*و*س*ت*ش کہ کت نوار لایلا رو ھول داد و لایلا افتاد زمین کہ کت نوار گفت ز*ر مفت نزن روباہ مکار لیدی باگ ھیچوقت بہ من خ*ی*ا*ن*ت نمیکنہ من بہ لیدی باگ اعتماد دارم از این حرف کت خیلی خوشحال شدم کت نوار دستم رو گرفت و باھم از اونجا رفتیم
من و کت و کویین براین رفتیم رو یہ ساختمون و نشستیم و حرف زدیم
کہ کویین براین گفت ب۔۔۔۔بچ۔۔۔۔۔۔بچہ۔۔۔۔۔۔۔ھاااااا۔۔۔۔گفتیم چیہ گفتش جلوتون رو نگاہ کنید چیزی کہ دیدیم باورمون نمیشد
واییییییی اوننننننن اونننننننن
خب این پارتم تموم شد 4 قسمت دیگہ قسمت ھای پایانی ھستن کہ خیلی ھیجانی اکشن و کلا بترکون ھست
منتظر 4 قسمت پایانی باشید نظر و لایک فراموش نشہ باییییی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی میشه امروز پارت بعد رو بزارین
من الان تا پارت 19 گذاشتمش تو برسی ھست پارت 17 منتشر شدہ پارت 18 و 19 موندہ
ممنونم