6 اسلاید صحیح/غلط توسط: M.l❥︎✞︎ انتشار: 3 سال پیش 218 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ببخشید دیر شد
گفت : ( تازه حرف کوک رو درک میکنم 😐 💔 😑 ) فلش بک ---> کوک گفت : ( تائو یه توصیه خوب برات دارم 🙄 🙄 هیچوقت با این حرف نزن چون آخرش میبازی 🙄 🙄 😊 😐 💔 ) تائو گفت : ( ممنونم از توصیه ت هیتر کوچولو 🤭 🤭 ) پایان فلش بک
دوباره به کره ای گفتم : ( باشه 😐 🙄 💔 🤭 😏 ) ادامه دادم : ( منو دکتر میریم رسیدگی کنیم 😊 🙄 💔 😐 تو هم برو خونت بای 😐 💔 ) داشتم میرفتم که گفت : ( ا/ت من میمونم چون کارت دارم 😐 💔 😊 ) گفتم : ( باش 😐 💔 ) درو قفلشو باز کردم اومدم برم بیرون کهههههه 😐 💔 واییییی قلبممم ❤️ ❤️ ❤️ + 😱 = 💔 💔 💔
این بادیگارده تنها نبوده 😐 💔 😱 خدایا منو گاو کن 😐 💔 😱 اصن چرا من 😐 💔 اینو گاو کن 😐 😱 💔 کوک جلو بادیگارده دست به سینه وایساده بود 😐 💔 😱 😱 آقا من به خدا قلبم ضعیفه 😱 💔 😐 چرا اینقدر مورد آزار قرار میگیرم 😱 💔 😐 ( بچه ها بگم قلب ا/ت ضعیف نیستا 😐 💔 ❤️ همینطوری گفت 😐 💔 😱 خو چیه بچم بچم رو ترسونده بود 😐 💔 ❤️ بیا ا/ت اینم برا تو 💝 قلب کادو شده 😐 💔 ❤️ ) کوک گفت : ( ا/ت چرا اینجایی 😊 😡 ) یا مادر زهرا 😐 💔 این چرا لبخندش عصبیه ؟ 😐 💔 😱 مطمئن بودم دکتره فارسی بلده 😐 💔 ❤️ به فارسی گفتم : ( تا گفتم ۳ فرار میکنیم به جایی که تو میگی اوکی ؟ 😱 😱 😰 ) اونم به فارسی گفت : ( چشم خانم 😨 😰 )
به کوک گفتم : ( میدونستی تائو اون توئه و کارت داره ؟ 😐 💔 🤭 ) گفت : ( منو ؟ 😐 💔 ) گفتم : ( اره 😐 💔 ) رفت بره اون تو سریع به فارسی گفتم : ( ۳ 😐 😐 😱 💔 ) تا اینو گفتم دکتر دوید منم دنبالش دویدم 💔 😐 😱 ( ران ران ران 💔 😐 گفتم جو بگیردتون 💔 😐 )
صدا کوک اومد که گفت : ( هوییییی ا/تتتتتتتتتتتتت وایساااا 😡 😡 ) گفتم : ( ران ران ران 😐 💔 🤭 🤭 run run run ) ( بچه ها اینقدر دارم میخندم سرخ شدم الان مامان بابام میفرستنم تیمارستان 😐 💔 🤭 بچه هااااا مامانم دستمو بست بابامم پاهامو الان در راه تیمارستانیم 😐 💔 🤭 ) گفت : ( مسخره بازی در نیار وایسا ) گفتم : ( نه نه نه 😐 💔 🤭 no no no ) ( اول میخواستم فقط اینگلیسی بنویسم گفتم شاید یه نفر نفهمه 💔 😐 🤭 ) گفت : ( حالا برا ما فاز اینگلیسی گرفته 😐 💔 😡 🔪 ) گفتم : ( اره اره اره 😐 💔 🤭 yes yes yes ) گفت : ( خدایا منو از دست این گاو کن 🐮 🐄 ) گفتم : ( بگو ماووو تا گاو شی 😐 💔 🤭 🤭 ) ( بچه ها تو این زمان دارن میدوئن و حرف میزنن گفتم بگم 💔 🤭 😐 )
گفت : ( ا/تتتتتتتتتتتتت اینقدر تند ندو 😐 💔 😡 🔪 ) گفتم : ( من که راضیم 😐 💔 🤭 ) ( بچه ها الان خونه مامان بزرگمم مامان بزرگم گفت من که راضیم منم تو داستان نوشتم من که راضیم 😐 💔 ) گفت : ( هه هه ( نفس نفس زدن 😐 💔 ) من ناراضیم 😡 🐄 ( 😐 💔 ) ) بلاخره دکتر وایساد و سریع رفت توی یه اتاق 😐 💔 🤭 منم رفتم تو اونم درو قفل کرد 😐 💔 🤭 صدا کوک میومد و میگفت : ( ا/ت درو باز کنننن 😡 🐄 🐄 🔪 ) منم چیزی نگفتم 😐 💔 🤭 اخه اون بیرون زیادی رفتم رو مخش 😐 💔 🤭 ( بچه ها من الان از ذوق ذوق مرگ میشم 😐 💔 🤭 😍 ساعت ۱:۴۵ صبحه و ما ساعت ۴:۰۰ راه میفتیم 🤭 😍 💔 😐 عرررر چه فاصله عقربه ها کمه 😍 🤭 💔 😐 اما از یه چیزی ناراحتم 😖 😧 😓 شرمندتونم اگه من این پارتو بنویسم دیر میزارم چون اونجا اینترنتی جز اینترنت گوشی بابام نیست 😓 😖 منم باید یکم به زور از بابام بگیرم 🤭 😐 💔 ) دکتر گفت : ( بیا بشین رو تخت من ببینم کدوم قسمت پاته 😊 😂 ) منم نشستم رو تخت اونم یه دستگاهی اورد ( بچه ها من خیلی چیزی نمیدونم 😐 💔 چون تو بچگیم فقط دستم در میرفته نمیشگسته 😐 💔 البته سرم شکسته اما مثل دستا پا که نیست 😐 💔 )
بعد انجام یه سری کار گفت : ( قوزک پات شکسته 😐 💔 ) گفتم : ( یا علی میمیرم ؟ 😐 💔 خداااااا چرا من که بنده خوبی بودم 😐 💔 ) گفت : ( نه فقط باید پاتو گچ بگیری 😂 ) ( چرا این از تو رسمی رفت تو فاز حرف زدن دوستانه ؟ 😐 😐 💔 ) گفتم : ( باشه پس گچ بگیرید 💔 😐 ) ( وایسید برم ببینم این شلوار پاش بود 💔 😐 😐 😐 یهو گند نزده باشم 💔 😐 😂 اخخخ خداروشکر شلوار داشت 💔 😐 😂 )
مدتی بعد ---> دکتر گفت : ( خب تموم شد 😐 💔 😊 ) چرا احساس میکردم پام زندانی شده 💔 😐 گفتم : ( چرا پام مثله سنگ ترازو سنگین شده ؟ 💔 😐 انگار توی یه زندانه 💔 😐 مطمئنین جا اینکه خوبش کنین بدترش نمیکنه ؟ 💔 😐 ) گفت : ( این پارو سفت میگیره تا استخونت تکون نخوره و جوش بخوره 😂 😊 ) ( یه پا دکترم برا خودم 😐 💔 😂 ) گفتم : ( ممنون 😐 💔 پولش چقدره 😐 💔 ؟ ؟ )
گفت : ( ............... ) ( مثلا پول گفت من از واحد پول اونا سر در نمیارم 😐 💔 😂 ) گفتم : ( باشه 😐 💔 ) و پولو با گوشی براش دادم 💔 😐 خب باید یه نقشه بکشم وقتی میرم بیرون نمیرم 💔 😐 😂 یعنی به قتل نرسم 😐 💔 😂 قفل درو باز کردم یه نفس عمیق کشیدم 😮💨 😮💨 تا اومدم درو باز کنم در خورد تو صورتم 😐 💔 😑 کوک به خدا میکشمت 😐 💔 😡 🔪 پخش زمین شدم 😐 💔 🔪 😡 چیه خو ضربه خیلی سفتی بود 💔 😐 😡 🔪 مطمئن نیستم دماغم نشکسته باشه 💔 😐 🔪 😡
کوک با این قیافه 😂 😂 🤭 منو نگاه کرد 😐 💔 😡 🔪 به دکتر گفتم : ( تیغ جراحی دارین ؟ 😐 💔 🔪 😡 ) گفت : ( بله 🤭 😂 ) و بهم یه تیغ جراحی داد 💔 😡 🔪 😐 ( بچه ها الان ساعت ۷:۰۶ و ما تو ماشینیم 😍 😍 اینقدر هیجان دارم 😍 😍 ماشین همینطور بالا پایین میشه و منم بالا پایین میشم 😍 😐 🔪 ) از رو زمین بلند شدم 🔪 😐 😡 💔 گفتم : ( کوک زندت نمیزارم 😐 🔪 💔 😡 ) با این قیافه 😨 😰 فرار کرد 😐 🔪 💔 منم دویدم دنبالش 😐 🔪 💔 داشتم میدوییدم که یهو یه دست منو متوقف کرد 🔪 😐 💔 تائو بود 😐 🔪 💔 وایساده بود و دستشو باز کرده بود و منم با دستش متوقف شدم 😐 🔪 💔
گفتم : ( چیه 😐 🔪 💔 ) گفت : ( گفته بودم باهات کار دارم 😐 💔 🔪 ) گفتم :( خب یه کم صبر میکردی من اینو به قتل برسونم بیام 😐 🔪 💔 ) گفت : ( نمیشه کمپانی زنگ زد گفت کارم داره 🔪 💔 😐 ) ( بچه ها من تو ماشین وضعیتم اینه 🥵 🥵 ☀️ وایسینننن یه منبع باد پیدا کردم خیلی خنکه 🤩 🤩 🥳 ) گفتم : ( خب چیکارم داری ؟ 😐 🔪💔 ) گفت : ( ببین .......... ) که گوشیش زنگ خورد 😐 🔪 💔 گوشیش رو برداشت گفت : ( باشه باشه 😐 😑 💔 الان میام 😐 💔 🔪 ) گوشیشو قطع کرد و گفت : ( کمپانی زنگ زد باید برم برا اهنگ جدید بعدا بهت میگم چیکارت دارم 😐 💔 🔪 😑 ) گفتم : ( اههه منو از کار و زندگی انداختی 😐 💔 🔪 داشتم قاتل میشدما 😐 💔 تو نزاشتی 😐 💔 🔪 ) گفت : ( بعدا غر بزن باید برم بای 😐 💔 😑 ) و رفت 😐 😑 💔 🔪 بی ادب منتظر جواب من نشد 💔 😐 🔪 ( بی ادب خودتی و جد و آبادت 😐 💔 🔪 بی ادب عمته 😐 💔 🔪 با بچه من درست حرف بزن 💔 😐 🔪 )
تو دستمو نگاه کردم 😐 💔 🔪 تیغ جراحی هنوز توش بود 😐 💔 🔪 اَی خِدااااااا 💔 😐 🔪 ( تبلیغ : از دست پدر مادرتون خسته شدین ؟ 🔪 💔 🤭 خونه را ترک کنید 💔 🔪 😐 از دست خواهرتون / برادرتون خسته شدین ؟ 🔪 💔 😐 سطل آب رو روشون خالی کنین 🔪 💔 😐 🤭 البته خودم جرعت ندارم مگرنه به دستش به قتل میرسم 🔪 💔 😐 ) آخه چراا 😐 💔 🔪 خب کجا بودم ؟ 😐 💔 اهان قاتل شدن 😐 💔 🔪 دوباره دویدم که جلوم بادیگارد رو دیدم 💂🏻😐 💔 گفت : ( خانم باید بریم خونه 💂🏻😠 😤 ) گفتم : ( بدون کوک ؟ نمیشه که 😐 💔 😏 ) گفت : ( خانم آقا تو ماشینن 😐 💔 🔪 💂🏻 ) با این حرفش با حالی مثل دویدن دویدم سمت خروجی بیمارستان 😐 💔 🔪 😏از بیمارستان اومدم بیرون 😐 💔 🔪 رفتم سمت ماشین 😐 💔 🔪
از زبان کوک : میدونستم اگه دست خالی برم پیشش مردم 😐 💔 😑 😅 رفتم پیش دکتر گفتم : ( آمپول بیهوش کننده دارین ؟ ) با حالتی با تعجب گفت : ( بله بفرمایید 😳 😳 ) و بهم یه آمپول داد 😐 💔 🔪 🤭 ( بچه ها یادم رفت یه نکته بگم 😐 😅 💔 ا/ت که گفت با حالی مثل دویدن به خاطر اینه که پاش تو گچه 😐 💔 گفتم بگم 😐 💔 ) رفتم تو ماشین و منتظر ا/ت شدم 💔 😐 🤭 😅 💉
پنج دقیقه بعد : اومد تو ماشین 😐 💔 🤭 💉 تا اومد کاری انجام بده آمپول زدمو تو بازوش 😐 💔 🤭 💉 فقط گفت : ( تو روحت کوک 😐 💔 😑 😤 🔪 ) و بعد بیهوش شد 🤭 😐 🤭 💉 بادیگارد اومد تو ماشین گفت : ( چرا خانم اینجورین 😠 😤 😡 ) گفتم : ( هیچی خوابش میومد خوابید 😐 🤭 💔 💉 ) و آمپول تو دستمو قایم کردم 🤭 😐 💉 💔 ( دارم تو تعطیلاتمم برا شما داستان مینویسم 😐 🤭 💔 موندم چرا اینقدر خوبم🤭 💔 😐 )
گفت : ( اهان 😡 😤 😠 😤 ) و به راننده گفت : ( حرکت کنید 😤 😅 😊 ) این چرا برا ما اخم میکنه با دیگران اینجوریه 😐 💔 🔪 😑 😳
توی خونه : اهههه ا/ت رو چیکار کنم ؟ 😐 💔 😑 🔪 وای نه 😳 😳 😈 فقط یه راه هست 😈 😳 که مطمئنم اگه بفهمه من به ........ میرم 😐 💔 🔪 😑 براید استایل بغلش کردم 😐 💔 😌 🙄 ( اینجوری مینویسن ؟ 😐 💔 😑 🔪 بچه ها نمیدونین ا/ت چه انتقامی میگیره 😐 💔 🔪 😅 اخه منم نمیدونم 😅 😅 😂 باید در آینده ببینم 😅 😅 )
برو اسلاید بعد برا ادامه لایک و کامنت یادت نره
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
والاس خیلی عالیههه میشه زود پارت بعدیش هم بزاری
ممنون هنوز پارت بعد رو ننوشتم و چون درس ها شروع شده دیرتر میزارم
عالی بود خیلی خوب بود (کمبود توصیف استعداد) واقعا نمیدونم چی بگم
خب دیگه من غش ممنونم 🤩😁😘
وایییی عالیییی بعدییییی
ممنونممم
بچه ها نمیدونم چرا اما یه تیکه اش نیومده بود معذرت
اما دکتر به دستم نگاه کرد منم به پام اشاره کردم و یه دسته از موهام رو گرفتم 😐 💔 ❤️ ❤️ خودم موندم چرا اینقدر باهوشم 💔 😐 ❤️ 😌 دکتر منظورمو گرفت 😐 💔 ❤️ 😌 گفت : ( باید بریم اتاقی که میگم 🙄 🙄 😊 ) به تائو گفتم : ( دستاتو بردار 😐 💔 🙄 ) برداشت گفتم : ( چجوری فهمیدی چی میگم 😐 💔 🧐 😌 ) گفت : ( امممم خب لب خونی کردم 😐 💔 🙄 🙄 ) به فرانسوی گفتم : ( منم این وسط خر 🙄 😐 💔 )
گفتم : ( تائو گوشات رو بگیر 😐 💔 🤭 🤣 )
از زبان تائو 🥰 😍 : ( گفت گوشیتو بگیر 😐 💔 دستمو گذاشتم رو گوشام 😈 😈 طوری که انگار گوشامو گرفتم 😈 😈 اما نگرفته بودم 😈 😌 ا/ت به دکتر گفت : ( خب من سرما خوردم 😐 💔 😌 🤭 )
از زبان ا/ت : ( اون میشنید چی میگفتم 😐 💔 چون که گوشاش رو درست نگرفته بود 😐 💔 😑 فکر کنم عمدی بوده 😐 💔 منم دروغ گفتم 💔 😐 ❤️
( بچه ها چون احتمال داره بریم شمال 🥳 این پارت دیر میاد براتون اما پارت بعدیشم زود مینویسم 😌 😁 😐 💔 ) تائو درو باز کرد 😐 💔 🤭 🙄 دکتر اومد تو تائو دوباره درو قفل کرد 💔 😐 🤭 دکتر گفت : ( خانم ا/ت لطفا به آقا و خانم جئون نگید 🥺 🥺 🥺 ) گفتم : ( به شرطی که شما هم نگید من اینجا بودم 😐 💔 🙄 😌 ) ( دقت کردین تائو اون وسط هویجه ؟ 😐 💔 🤭 ) دکتر گفت : ( چشم خانم 😊 ❤️ فقط چرا اینجایید ؟ 🧐 )
گفتم : ( خب میخواستی بهش گوش بدی 🤭 🤭 ) تا اومد جواب بده در زده شد 🙄 🙄 😐 💔 به تائو گفتم : ( در رو باز کن :) 🤭 ) گفت : ( این وسط نوکر گیر اوردی 🙄 🙄 💔 ) به فرانسوی گفتم : ( اره 🙄 🙄 🤭 ) ( بچه ها یادم رفت بگم ا/ت کره ای فرانسوی انگلیسی و فارسی و چینی بلده حرف بزنه اوکی ؟ یعنی به جز کره ای چهار زبان 🤭 🙄 🙄 ) گفت : ( چی ؟ 😐 😐 ) گفتم : ( گفتم لطفا درو باز کن 😐 🙄 💔 🔪 😑 ) گفت : ( فقط چون گفتی لطفا 🤭 🙄 😁 😌 ) دوباره به فرانسوی گفتم : ( خیلییییی رو مخی 😐 🤭 💔 😑 )