من میتونم👊🏻(بی تی اس) پارت 5

(بعد از دو سال)=ا/ت یک آیدل شده بود و بخاطر استعدادش تو بازیگری سریال های کوتاه رو بازی میکرد(منظور سریال هایی هست که قسمت های کمی داره و همینطور هر قسمت بیشتر از 15:00 دقیقه نباشه) بخاطر سریال های خوبی که بازی کرده بود معروف بود (ا/ت: بگو صدام هم خیلی خوبه دیگه...نویسنده: 😐یک بند دارم ازت تعریف میکنم بس نیس جای تشکرته این همه معروفت کردم😑ا/ت: 😑باشه بابا نخواستیم😐تو فقط ما رو بدبخت نکن بسه... نویسنده:خب هر چی مغزم گفت و هر چی دستم نوشت😌ا/ت:... 😑😐نویسنده: بریم که زیادی زر زدم) برو بعدی👈🏻

خب ا/ت از حموم بیرون اومد دید براش پیام اومده پیام رو خوند و دید ازش واسه یه برنامه دعوت شده ا/ت: خب برم نرم...🤔 خب میرم🙃هم اکنون از زبان تهیونگ: پیام دعوت یه برنامه رو دیدم و به بچه ها گفتم برای اونا هم اومده بود که از کمپانی بهمون گفتن اگه خواستیم به برنامه بریم ما هم قبول کردیم جیمین: برنامه جمعه ساعت 21:00هست جین: امروز پنج شنبه هست... یعنی فردا جونگ کوک: درسته نامجون: یعنی موضوع برنامه درباره چیه؟ شوگا: حتما درباره اینکه چطوری به اینجا رسیدیم یا یه همچین چیزی... جیهوپ: آره باید بحثش همین باشه... از زبان ا/ت: باید شین هه رو هم با خودم ببرم...(مکالمه ا/ت و شین هه)شین هه: سلام ا/ت ... ا/ت: سلام شین هه به یه برنامه دعوت شدم میخوام برم تو با من میای شین هه: البته که میخوام کی نمیخواد توی تلویزیون دیده نشه😌ا/ت: ب.. ببخشید شین هه ولی منظورم به عنوان تماشاچی بود😢شین هه: چ.. چـی!😐فهمیدم باشه ا/ت: ممنونم💋 شین هه: 🥰

(فردا: جمعه ساعت20:45)شین هه و ا/ت به برنامه رفتن بی تی اس و چند آیدل دیگه هم به برنامه رفتن ا/ت: شین هه... شین هه: هووم... چیشده.؟ ا/ت: من استرس دارم.. هعــیـی😨 شین هه: چته؟ 😰 ا/ت: بی تی اس اومده😰 شین هه: واا مگه روح اومده اینطوری میکنی😐ا/ت:عجب شین هه: چرا اینطوری میکنی؟ ا/ت: هیچی فقط یکم استرس دارم... بریم شین هه: مگه اولین باره جلو دوربینی... خیلی عجیب شدی.. باشه بریم🙄

ا/ت: شین هه تو اینجا بشین من میرم شین هه: باشه از زبان جیمین: ا/ت رو دیدم که داشت میومد طرف ما... اومد.... سلام ا/ت: سلام از زبون ا/ت: به همه کسایی که اونجا بودن سلام کردم و روی صندلی نشستم منتظر شروع برنامه بودم (برنامه شروع شد) مجری: از همه کسانی که دعوت ما رو قبول کردن خیلی ممنونیم🙏🏻... خیلی خب قرعه کشی می کنیم و دو گروه دو گروه برای بحث برنامه میاید مجری: گروه****و گروه****........ و آخری خانم کیم ا/ت و گروه بی تی اس ا/ت:😦چـ.. چـی!...

از زبون ا/ت: رفتم روی صندلی نشستم بی تی اس هم اومد... مجری: خانم کیم ا/ت شما طرفدار بی تی اس هستید؟ ا/ت:😅معلومه اگه بخاطر اونا نبود که من الان اینجا نبودم مجری: اُ که اینطور... شما چطور... شما طرفدار خانم کیم ا/ت هستید؟ نامجون:معلومه تهیونگ: درسته اون این همه تلاش کرد که به اینجا برسه... جیمین: پس لایق تشویق هست جیهوپ:درسته تلاش اون بی فایده نبود جونگ کوک: امیدارم به آرزو هاش برسه شوگا: ا/ت... ا/ت: بله شوگا:😁هنوزم تا ظهر میخوابی؟ ا/ت:😅نـ.. نه شوگا:😐خبب خوبه مجری: ببینم شما خیلی صمیمی هستین... تهیونگ: خبب دو سال پیش با هم اتفاقی آشنا شدیم ولی اون موقع اون فقط یه دختر فضول بود😒مجری: فضول!... تهیونگ: نـ.. نه منظورم کنجکاو بود😅شیطون هم بود😐 ا/ت: هنوز اون اتفاق رو فراموش نکردی... خودت گفتی فراموشش کن تهیونگ: شوخی کردم جدی نگیر😹...

مجری: اِهِم اِهِم ا/ت: چیشده گلو تون درد میکنه؟ تهیونگ:حالتون خوبه جیمین: آب بیارم براتون... ذهن مجری: 😐واا چرا اینا نمی فهمند منظورم این بود که ساکت باشند (نویسنده:جوری که شما اهم اهم کردی همه فکر کردند گلو تون درد میکنه میکنی😐😹)....

بچه ها چرا پارت 2 لایک نکرده بودید تعداد لایک ها صفر بود🤨😒