
سلام سلام من دوباره اومدم با یه پارت جدید امیدوارم خوشتون بیاد ببخشید خیلی وقته نبودم اما قول میدم ک دیگه نرم خب بخونین و حتما نظر بدید اگه فالو نکردی فالو کن همین الان قبل از خوندن رمان، تستو لایک کن مرسی داستانمو به دوستاتونم معرفی کنین❤❤❤

انچه گذشت: تو قدرتت ساختنه.. من یه کوامیم.. مرینت عزیزم چشماتو باز کن... ادرینا: ادرین وایسا منم باهات میام نمیذارم تنها بری... ادرین: ادرینا ن خطرناکه.... ادرینا: دیگه دیره، سنجاق رو زدم به لباسم دوسو سپراد مای فادرس...«نمیدونم درس نوشتم یا ن ولی معنیش همون پرهامو اماده کن هست عکس ادریناروی صفحه هست»من از الان به بعد ب اسم لیدی پیکاک شناخته میشم«فک کنم معنیش همون دختر طاووسی بشه نمیدونم»ادرین:..واو ادر یعنی لیدی پیکاک خیلی قهرمان بودن بهت میاد بزن بریم...
مرینت: چشمامو باز کردم اما هنوزم سرم درد میکرد ادرین کنارم نبود فکر کنم رفته بیرون یکم استراحت کنه... اسلی: رفتم توی اتاق مرینت دیدم مرینت بیدار شده... مرینت عزیزم خوبی؟ مرینت: ا اره مامان خوبم بیا بشین فقط یکم سرم درد میکنه ادرین کجاست؟ اسلی: نتونسم بهش بگم ک ادرین رفته سراغ اون دختره ام ادرین رفته یکم هوا بخوره بعد میاد پیشت.... مرینت: باشه مامان ممنون ک پیشم هستین... اسلی: ما از تو ممنونیم ک دخترمون هستی❤
الیا: با نینو رفتیم یکم هوا بخوریم توی پارک نشسته بودیم که لایلا رو دیدم....هی لایلا کجا میری؟ لایلا: اوه سلام الیا هیچی با شاهزاده آلی یه ملاقات دارم میخوام برم اونجا«طبق معمول دروغ میگه» الیا: هی وایسا ببینم شاهزاده الی ک تازه از اینجا رفته تو باید با من بیای اداره پلیس ب چ حقی قصد جون مرینتو کردی باید تا اخر عمرت اون تو بپوسی..... لایلا: اینا همش پاپوشه من ککاریی نکردم دستمو ول کن من هیچ کاری نکردم.... کت نوار: الیا و لایلا رو دیدم و سریع رفتم اونجا... لایلا راسی تو دستگیری.. اوه چقدر مثل پلیسا حرف میزنم بیخیال اما چطوره بریم و یه سر به دادگاه فرانسه بزنیم.... لیدی پیکاک: وقتی قصد کشتن کشتی رو داری باید ب اینجاش هم فکر کنی... الیا: ممنون کت نوار ام لیدی باگ کجاست و شماام؟ کت نوار: لیدی باگ یه چن روزه رفته بیرون از شهر فردا پس فردا بر میگرده خیالت راحت... لیدی پیکاک: ام من لیدی پیکاک هستم صاحب جدید معجزه گر طاووس از اشناییت خوشبختم... کت نوار: خب ما باید بریم یه کار خیلی مهم داریم مگه ن لایلا؟ لایلا: منکه گفتم هیچ کاری نکردم چرا باور نمیکنین من اصلا اونشب توی اون مهمونی نبودم بذارید برم اینا همش پاپوشه...
ماریا: مارسل میای بریم یکم هوا خوری حالم داره بد میشه از بس توی محیط بیمارستان بودم... مارسل: البته جک توهم اگه دوست داری بیا.... جک: مشکلی نیس... ادرینا: بعد از تحویل لایلا ب اداره پلیس رسیدیم به بیمارستان پشت بیمارستان تبدیل به خودمون شدیم... ادرین اونجا رو بچه ها اومدن بیرون یکم هوا بخورن توهم اگ دوس داری بمون سلام بچه ها.. ادرین: سلام بچه ها ادرینا من باید برم پیش مرینت قطعا تا الان بیدار شده شما برید یکم استراحت کنین.... ماریا: سلام خوش اومدید اره ادرین مامانم پیش مرینته اما یه چیزی اصلا راجب اینکه رفتی پیش لایلا هیچی نگو مامانم گفته اومدی هوا خوری... ادرین: باش ممنون... مارسل: به به لیدی پیکاک عزیزم ابرقهرمان بودن چ حسی داشت خوش گذشت... ادرینا: مارسل البته ک خوش گذشت اما خب تو نبودی ک اگ بودی بیشتر خوش میگذشت... جک: بچه ها منو ماریا میریم یکم قدم بزنیم...
ادرین: سلام مامان سلام بابا... امیلی گابریل: سلام پسرم برو عشقت منتظرته ما میریم خونه خسته شدیم هرچی شد بهمون زنگ بزن سریع میایم... ادرین: باشه ممنون... اسلی: از اتاق اومدم بیرون دیدم امیلی و گابریل دارن میرن خونه بیچاره ها خیلی خسته شدن... امیلی: خدا سلامتی بده اسلی ایشالا ک خوب شه ما دیگه بریم خونه هرچی شد بهمون خبر بدید سریع میایم... گابریل: خداسلامتی بده ایشالا ک خوب شه ما بریم فعلا خداحافظ... گیلبرت اسلی: ممنون خداحافظ...
مرینت: تو فکر ادرین بودم ک اومد داخل اتاقم... ادرین کجا بودی؟ نگرانت بودم... ادرین: نگران نباش عشقم من خوبم رفته بودم هوا خوری تو چطوری... مرینت: عععشششقممم...«یواش گفت».سرخ شدم انگار گوجه... خوبم ممنون😊 ادرین: نشستم پیشش دستشو بوسیدم... میدونی وقتی خجالت میکشی بیشتر عاشقت میشم❤مرینت: دراون حد قرمز شدم ک نگو.. اوه میگم خیلی گرمه... ادرین: بغلش کردم... میدونم هیچی از گذشته یادت نیس اما من یادمه و خیلی میترسم ک عشقمون یک طرفه باشه... مرینت: متاسفم اما واقعا چیزی یادم نمیاد فقط چندتا چیز کوچیک مثل ابرقهرمان بودنمون خیلی متاسفم ادرین ولی ولی ووولیی.. ادرین: ولی چی مرینت: ولی وا واسه عاشق تو بودن ی ی یعنی دوست داشتنت نیازی به شناختت ندارم من من دوست دارم با با اینک زززیاد نمیشناسمت... ادرین: یعنی توهم منو دوس داری؟ مرینت: البته ک عاشقتم ییعنی خیلی دوست دارم ونمیخوام هیچ وقت کسیو ک دوسش دارم رو ناراحت ببینم.. ادرین: خیلی خوشحالم ک دارمت مرینتم و بو.. سی.. دم.. ش... مرینت: منم همینطور عشقم... مارسل: ادرینا بیا بریم داخل ببینیم این دوتا چیکار میکنن صداشون درنمیاد... ادرینا: موافقم واقعا کنجکاوم😂... درو باز کردیم🥵😳😳
مارسل: ادرینا من خوابم؟ ادرینا: ن بیداری واقعیه... مرینت: چشمامو بازکردم مارسل و ادرینا رو دیدم ک فکشون افتاده بود و چشماشونم داشت از حدقه میزد بیرون😂😂😂 از ادرین جداشدم.. خب چیکار دارید؟ مارسل: یکی فکمو جمع کنه... ادرین: ما اجازه نداریم عشقمونو بب.. وس.. یم؟ 😂😂 ادرینا: مارسل منکه دیگ نمیام تو این اتاق دارم میمیرم از خجالت... مارسل: کاملا موافقم... مرینت و ادرین: ب شما در زدن یاد ندادن ن😂😂😂مارسل و ادرینا: فک نمیکردیم درحال عش.. ق.. با.. زی.. باشین ما میریم خوش باشید🥵😂 ادرین:خدافظ 😂😂مرینت: وقتی رفتن بیرون مردم از خنده... اخ اخ اخ مردم از خنده.... ادرین قیافشون انگار اونایی ک برق خشکشون کرده😂😂😂
مارسل: ادرینا میخوام ی چیزی بهت بگم... ادرینا: جانم؟ مارسل: من من من خیلی دوست دارم تو منحصر ب فردی من عاشقتم... ادرینا: بذار از شک در بیام دوباره شک بده بهم... خب راستش منم ی حسایی بهت دارم... مارسل: پس اجازه دارم شما رو بغل کنم ملکم؟ ادرینا: البته پادشام... اسلی: گیلبرت اینم از پسرمون دوتا دخترامون ک عاشق شدن حالا هم پسرمون❤❤❤گیلبرت: بله میبینم خیلی خوشحالم واسشون🙂🙂😊

خب برو اسلاید بعدی... ❤❤
خب خب تموم شد عشقااام ببخشید میدونم خیلی دور گذاشتم بخاطر مشکلاتی نتونسم بنویسم از این به بعدمینویسم خیلی دوستون دارم امیدوارم خوشتون اومده باشه اگ تا الان لایک نکردی حتما حتما لایک کن فالو=فالو حتما کامنت بذارید ببینم نظرتون راجب داستان چیه دوستدارید چجوری ادامش بدم حتما بگید منتظرتونماااا❤❤❤❤💟💟💟💟💟💋💋💋💋💋💋💋😍😍😍😘😘😘😘😘😘🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹😘😘😘😘😘🌹😘😘😘😘💋♥💋♥♥♥♥♥
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییی 😍
قشنگ بود منتظر پارت بعدیم
ممنونم حتما♥♥
عالی
ممنونم♥
عالی بود ...
ممنون صدرا جان ♥