به نام خدا ، سلام ، ممکنه با خوندن این پارت یکمی گیج بشید ولی همونطور که قبلا هم گفتم تو داستانم کلی راز وجود داره ، خوب دیگه بریم سر داستان ببینیم واقا چه خبره .
(اول اون بالا رو بخون .) هریپر میره پیش سوس . سوس: آره همین دو دقیقه پیش دیدمت ، اوه پسر واقا بازیه جالبیه . هریپر سوالی به سوس نگاه میکنه . سوس : از اونطرف رفتی . هریپر: آاا...ممنون . هریپر~باورم نمیشه این همون پرفسور سوس باشه !~بریم پیش میسو : میسو در حالی که کنار کلبه قدم برمیداشت وندی رو میبینه . میسو خواست پنهان بشه که وندی میسو رو میبینه و میاد پیشش. وندی : هی دیپر چه خبر؟ میسو : هی...هیچی . وندی : چرا شکل دزد های دریایی لباس پوشیدی ؟ ولی باحاله ، خوشم امد . بریم پیش دیپر خودمون ) وندی رو دیدم که داشت با میسو صحبت میکرد . دیپر : خدا میدونه چه گندی می خواد به بار بیاره .وندی : خوب من باید برم ، بعدا میبینمت دیپر . وندی رفت و من بدون معطلی میرم پیش میسو .
11 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
عالیی بود اجی جونمم 😍👏
من برم پارت بعدو بخونم 🤩🏃♀️
پارت ۶ منتشر شد
من عاشق داستانت شدم عالیییییییییییییییی بودددددددددددد لطفاااااااااا پارت بعدی سریع تر بزاررررررررر🤩
تنکس 💗
عالی مث همیشه +_+
عالی بود💙💙💙💙
پروفسور سوس😂😂😂😂
باحال بود ادامه بده💙