
😁😁😁😁😁😁😁😁😁 شروع !💥
ساکورا بازیگر اعظم خودشو زد به غش کاکاشی = رفت پیش ساکورا تا بیینه حالش چطور فک فک میکرد ساسکه ناروتو دارن از اون ور میان که ببینن حال ساکورا چطوره برای همین گاردشو پایین اورد و وو ساکورا بلند چانارااااا چوخ 💥💫 پرید رو کاکاشی ؟کاکاشی رو گرفت کلون های سایه ای ناروتو ساسکه وقتشون تموم شده محو شدن بعد ناروتو از عقب با سرعت زیاد اومد کاکاشی رو گرفت در همین حین ساسکه با استفاده از شارینگانش و پیش بینی کردن حرکات کاکاشی زنگوله رو قاپید و تمام قیاقه همشون 😁😁 😁 ناروتو=یه شام افتادی سنسه 😊 کاکاشی = 😢 خداحافظ پول هایممممم $ تو ذهنش) گفت = کارتون خوب بود مینا بله دیگه رفتن بقیه رو خبر کردن چوجی 😍😂 شیکا و اینو تن تن و ....... همه رفتن تو رستورانیدکه چوجی معرفی کرده بود 😁یوو یوو بله دیگر (توجه داشته باشید به دلایل مشخصی نجی با ناروتو خوب است 😁£) اینو ساکورا تن تن و بقی ه دخترا باهم صحبت میکردن حرف خاصی زده نشد ولی ....
نجی = ناروتو بیا یکم ازین گوشت بخور ساسکه = بگو عا نجی = اول اینو بخور 💢 ساسکه = اینو بخورر💢 نجی = ناروتو ... 💢💢💢💢💢 ناروتو زد تو کله دوتاشون گفت تمومش کنین 😠 من خودم دست دارم که غذا بخورم 😐 دوتاشون با کله های باد کرده بهم با نگاه غضب ناک نگاه میکردن 😡 در همین حال چوجی = گوشت گوشت گوشت خوک 😂 تو ذهن ساسکه = کورسهه محاله بذارم این ناروتو ازم بگیره 😂😂😂 اون شب با دوئل ساسکه و نجی و سکته کردن کاکاشی هاتاکه شینوبی افسانه ای بعد از دیدن هزینه رستوران 😁 فقط ناروتو = ۳۰کاسه رامن 😂 چوجی که نگم براتون فردا شد رفتن سر ماموریتشون نام ارک مرگ ساسکه
رفتن داخل راه دهکده بودن که رییس هاکو اسمشو یادم نیست فرض میکنیم اسمش بنیمارو عه اومد که با کاکاشی افسانه ای مبارزه کنه بعد کاکاشی گفت = اون با بقیه فرق داره مراقب هم دیگه باشین و از هم جدا نیشین من تا پای جونم ازتون محافظت میکنم و سربندشو داد بالا این شد کاکاشی برا خودش یه پا اواتار بود اب افزاری اتش افزاری اب افزاری 😂 بعد ناروتو گیر هاکو افتاد و هاکو میخاست تیر هایی یخی رو که اندازه شمشیر بودن رو بفرسته که ناروتو رو بکشه ناروتو چشاش بست زندگی خوبی بود به کیوبی گفت خواهش میکنم به دوستام صدمه نزن نمیتونست تکون بخوره خسته شده بود گفت = کیوبی) به دوستام صدمه نزن 😢 خون از دهنش زد بیرون چشاش سیاهی میرفت دیگه امیدی نبود ... ساسکه چی میدید ناروتو افتاده بود شمشیر به سمتش میومدن در یک صدم ثانیه رفت جلو شمشیرا ... شمشیرا بهش خوردن...... چرا نانده .. چرا ساسکهههه چرا خودتو سپر من کردی من یه هیولاممم چرا از هیولا محافظت کردی ؟؟؟؟ ساسکه= من .. بباید از هوکاگه بعدی محافظت میکردم نه ؟؟ساسکه چشاشو بست ...... ناروتو رفت .....و ناروتو جدید اومد ......

چاکرای کیوبی ناروتو رو احاطه کرده بود یه دمش دراومد و گوشاش ساکورا توذهنش = کاوایی سونا نه ساکورا الان باید خودت رو کنترل کنی بعد به صورت ناروتو نگاه کرد به چشاش که رسید یخ کرد چشای ناروتو از کیلوا و گینتوکی میکاسا هم ترسناک تر بود و رو زانو هاش افتاد ناروتو تو هوا معلق شد سنگ ها هم از شدت چاکرا وقدرت ناروتو معلق شدن و ناروتو چاکرا زیادی از خودش نشون داد و ساسکه رو اروم رو زمین گذاشت و با صدای سرد خشکش اروم گفت = هاکو و یه راسنگان درست کرد و زد تو شکم هاکو، هاکو به چوخ رفت 💥💫 بعد ناروتو یه کونای از ناکجا اباد د ارود و دوباره با صدای سرد خشکش تکرار کرد = و تو زابوزا و اروم از کنارش رد شد و یهو مث این سامورایی ها زابوزا رو زانو افتاد و ۲ ثانیه بعدش زخمش پدیدار شد ومرد و کاکاشی هم اون جا سیب زمینی و بعد خود ناروتو بیهوش شد و سرش خورد به زمین = قبل از راستگانه ناروتو کاکاشی به ساکورا که یخ کرده بود گفت ساسکه رو بردار و از اینجا دور شو در همینحال درون ناروتو = کیوبی = بکش بکش بکش بکش بکش نفرت مهر رو باز کن تا بهت چیکازا بدم ناروتووو ناروتو روهوا به وسیله چاکرا کیوبی معلق شد و داشت مهر که ضعیف شده بود رو باز میکرد که یهو گفت = چه گروباه کیوتی 😀 کیوبی = تو تو کوزو عقلت شدی رو از دست دادی؟ ناروتو = نه .. مطمئن باش من یه روزی تمام نفرت تو رو می بلعم و از بین میبر مش ودوستت میشم 😄 چون (اون) همه چیزو بهم گفت جانه کوراما ☺ و بهوش اومد
ساکورا بیا ناروتو بهوش اومد از چشاش ساکورا کاکاشی نگرانی میبارید ساکورا = حال ساسکه خوبه زخمش عمیق نبوده تا ۱ ساعت دیگه بیدار میشه ناروتو = تو کی هستی نیسان و عقب عقب میرفت ،؟؟؟ساکورا = ناروتو مسخره بازی در نیار منم ساکورا 😐 ناروتو= سا .. ساکورا ؟ ناروتو = پس این اقا خاکستری کیه ؟؟ کاکاشی خودش جواب داد منم کاکاشی هاتاکه ...سنست !! ساکورا بیا اینجا ساکورا داشت سرش رو بررسس میکرد ناروتو میپرسید کی هستی ؟؟؟ با من چیکار داری نیسان ؟؟ (خواهر ) بعد از بررسی ساکورا مثله اینکه ناروتو وقتی بیهوش شده سرش ضربه محکمی خورده باید برای بررسی بیشتر به بیمارستان ببریمش)( کاکاشی قیافش 😧☹*) واکاریماشتا (فهمیدم) ژاپنیش فاز داشت بخدا😶 ) در همین حین ساسکه = اروم باش ساسکه اون دوستست اون یه پسره امکان نداره من حسی بهش ندارم اون دوستمه درسته بهترین دوستم ساسکه ندای دوست بچگیمه تو دورن = پس چرا نجاتش دادی ؟؟ چون اون اون دوستمه دیگ دهنتو ببند ندا تو باید انتقام خانوادتو بگیری باکا 😁بعد از کلی کلنجار رفتن با خودش داشت از جنگل میومد بیرون تا به بقیه بگه بهوش اومده و ناروتو چطوره که ...
در همین حال = ناروتو فرار کرده بود ساکورا = وایستا ناروتو ما دوستاتیم من ... باید از کجا باور کنم که شما دوستامین نمیخاین منو بخورین ؟؟؟ 😂😂 😋😑 همین جوری داشت فرار میکرد که خورد به یه چیز محکم و + اخ اخ و چسب زخم رو سرش پدیدار شد 😁 معذرت میخام اونی چان منو از دست این شکا رچیا نجات بده 😢 و پشتش قایم شد _ ناروتو تو .....ناروتو یی ؟؟ من اوزوماک ناروتو هستم ؟ نه ؟؟؟؟؟ نجاتم بیده اونی چان + ساسکه ( من باید خودم رو نگه دارم من نباید بلند بگم کاوایی ولی اون گوشا ....😍😋 و اون دم ولی چرا اون پشت من قایم شده؟؟ چرا بهم گفت اونی چا ن؟؟ ) سوالای بیشتری تو ذهن ساسکه نقش میبستن تا ساکورا و کاکاشی رسیدن ) ساکورا = چه سرعتی هوف و نفس نفس میزنه کاکاشی موضوع رو به ساسکه گفت= ....ساسکه بلند داد زد چییییی که کل جنگل به لرزه افتاد 😂😂 و بلعه بعد از مدتی ! ناروتو = یعنی شما منو نمیخورین ؟؟؟ کاکاشی = نمیخوریمت ☺😋 و گوشاش رو لمس کرد ( ساسکه = گفت = ناروتو ..... ودستش رو بلند کرد بعد دستش رو مشت کرد ( خودتون بفهمید دیگ معنی شو ) ومن اوزوماکی ناروتو از کوناهام 🙂😑 بعد ایشون هم سنسه مه ؟؟ خب پس اون اوجی سان کیه ؟؟؟ براش اون نسبتی با تو نداره ناروتو 😬 بعد راضیش کردن که ببرش بیمارستان بردنش دکتر گفت = فقط ۴۵درصد احتمال یاد اوری گذشتش هست اون شوک بزرگی بهش وارد شده -و سرش ضربه محکمی خورده ساکورا = یعنی اون دیگه مارو یادش نمیاد🤐 کاکاشی اهی کشید و خدش رو نفرین کرد چون نتونست گروهش رو نجات بده (😍عشق است کاکاشی ) و ساسکه ....... 😢 وقتی به بقیه گفتن قیافه بقیه هم همین بود ناروتو تو اتاق بیمارستان بستری بود تصمیم گرفتن همه رو دوباره بهش معرفی کنن همه وارد شدن به اتاق منو یادت نمیاد ناروتو ؟؟ من شیکامارو نارا دس هینا= ناروتو کون ...(قیافش 😶) من هیناتا هیوگا دس .....و بقیه هم خودشون رو معرفی کردن و تصمیم گرفتن ببرنش ایچیراگو رامن تا چیزی یادش بیاد بردنش ایچیراگو رامن چوجی = تو عاشق رامن بودی وتن تن حرفش ادامه داد و تو هروز میوندی رامن بخوری و اون رو خونش بردن همه مغاره های کونوها بردن پیش ایروکا سنسه و هیزون هم بردن ولی فایده نداشت.... چند روز اینطوری گذشت وبقیه قطع امید کرده بودن و رفتن تو ی کتاب خونه ها کتاب های به گردن و هرجایی دنبال راه حل بگردن الان سه هفتست که ناروتو حافضه شو از دست داده و دکترا ازش قطع امید کردن چون هرچی قرص دارو جوتسو بود رو امتحان کردن بودن شب شده بود همه رفتن غذا بخورن نشستن تو ایچیراگو رامن هیچکشس صحبت نمیکرد و جای خالی ناروتو حس میشد .......
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد رو نمیزارید؟؟
عالی بود لطفا پارت بعد رو بزار
سلام بلخشید پارت بعد رو کی میزارین ؟ یا مگه گذاشتین ؟
پارت بعدو لطفلا بزار
تو رو خدا پارت بعدی رو زود بزار
عالی بود لطفلا پارت بدی رو بزار مردم از کنکاوی