لایک کامنت فراموش نشه😝💖
امروز خونه مادرمو دزد زده بود رفتم دوربینها رو چک کنم اما اون صحنه رو دیدم
لیا: شما مگه تو اتاقاتونم دوربین دارین وایی مطمئنم که صحنه بدی دیدی واقعا اعصبانی ازم 🥺 ببخشید ازت عذر میخوام اون روز که رفتم درکت کردم که چقدر برات سخت بود 🙃 اما اینا همش تحدید های بابات بود گفت تو رو میکشه
تهیونگ: با بغض جمع شده تو گلوش گفت بابای من ذاتش اینجوریه بچه که بودم
من و مامانم زیر کتکاش جون میدادیم اون همیشه یه مامانم بی محلی میکرد🥺
همیشه گارگرای دخت.رشو اذ.ی.ت میکرد کارش همین بود
اونا از هم طلاق گرفتند مادرم یه خونه خرید که باهم زندگی کردیم
بعد فوت مادرم اونجا مال من شد اما پدرم اونو ازم گرفت واون. محل این کاراش شد 🙃
من میدونم پدرم چه ع.وض.یع خانم میلان قربانی این کثافت کاریشا 😭🙃
لیا:باورم نمیشد اون زن چطور تحمل میکرد 😤
تهیونگ:پدرم اونو زجر میداد بچشو ازش گرفت شوهرش هم دق کرد😢
لیا: درکت میکنم من اول پدرم مرد مادرمو ندیدم هیچوقت اما بهم گفتن که مرده😭🙃
تهیونگ واقعا متاسفم عزیزم که یاد اوری کردم بهت🥺😔
اشکالی ندارد عزیزم منم زیر کتک پدر بزرگم جون میدادم منم از شون فرار کردم🤨
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)