
پارت ۳ یکی از کم طرفدار ترین داستانای تستچی😐👩🦽
از زبان ا/ت 😐👩🦽:برگشتم هتل و وسایلمو جمع کردم ول همچنان خوابم نمیبرد😐💅 باز رفتم بیرون😐💅 در خیابان قدم میزدم که اون آقایی که تو هواپیما ازم پرسید به روح اعتقاد دارم یا نه رو دیدم😐💅👩🦽 دوباره همونو ازم پرسید گفتم آره.....چرا همش اینو میپرسی؟😐👩🦽 علامتش& &:چون اینجا آینده اس و روح ثابت شده پس اگ چیزی حس کردی نترس👩🦽💅
ا/ت : وات دا فاخ😐👩🦽 چی میگی؟😐👩🦽 آینده؟😐😐 هن؟😐👩🦽 &:آره آینده😐👩🦽💅 وات دا👩🦽💅😐 اینجا آینده اس؟😐👩🦽 &:هوم😐👩🦽
ا/ت:ودف😐👩🦽 &:هووووووووو😐👩🦽(بازم مرموز؟😐👩🦽)(رف😐👩🦽) ا/ت:یکم بعدش بالاخره خوابم گرفت و برگشتم بالا😐👩🦽 سرمو گذاشتم رو بالش و نفهمیدم چطور صب شد👩🦽😐 ا/ت ا/ت ا/تتتتتتتتتت 😐😐 ا/ت: بله؟😐👩🦽 پاشو برو جین اومده دنبالت😐💅 ا/ت:ودف؟:/واقعا سوکجینا اومده دنبالمممممم؟👩🦽👩🦽👩🦽👩🦽😐 آره دیه برو گ.م.ش و😐یه اتاق پر کردی 😐👩🦽 ا/ت:چشم😐👩🦽 چمدون و ساکن رو برداشتم و رفتم😐👩🦽✨ با کمک جین وسایلمو گذاشتیم تو صندوق عقب✨(اینو گفتم تصورم از ماشین جین شد پراید😐👩🦽) و راه افتادیم.....😐👩🦽 رسیدیم خوابگاه😐👩🦽 کوکی # جین + نامجون _ جیمین✓ تهیونگ @ #سیلام هم اتاقی😐👩🦽(گایز بکاپ سینگرا و بکاپ دنسرا تو خوابگاه نمیره دفعه قبل من اشتباه نوشتم ا/ت عضو جدیده😐💅) ا/ت:سیلام کوکی اوپا😐💅 +اتاقتو بهت نشون بدم؟😐✨ #هیونگ هم اتاقی منه خودم بهش نشون میدم😐✨ +باش😐✨من برم ناهار بدرستم😐🚶🏻 _:سیلام ا/ت😐✨ ا/ت:سیلام نامجون اوپا😐✨ ✓:سیلام عصیصم😐✨ ا/ت:سیلام جیمین اوپا😐💅(مغزش:عصیصم؟😐💅مشکوک به کراش زدگی رو منه😐💅) @:عه سلام ا/ت✨😐 ا/ت:سیلام تهیونگ اوپا😐✨
کوکی:بیا بریم عصیصم😐✨(گایز فک کنم اعضا رو ا/ت ک.ر.ا.ش زدن😐✨) ا/ت:بریم اوپا😐✨ کوکی:اتاقمون را مشاهده مینمایید😐✨ ا/ت:واو وسایلمو کجا بذارم؟😐💅 کوکی:اینجا🚶🏻 ا/ت:باوش میصی😐💅🚶🏻♀️
شب گشت😐🚶🏻♀️ رفتیم رو تخت 😐🚶🏻♀️💅 خوابم برده بود خیلیم عمیق بود😐🚶🏻♀️ یهو با یه سردرد شدید و زنگ زدن گوشام از خواب پریدم 😐🚶🏻♀️ عرق کرده بودم😐💅(کلی😐💅) که با صحنه ی خواب کوکی مواجه شدم ....... لباس خوابشو در آورده بود انداخته بود اونور تو خواب😐💅(گایز این به گفته اعضا واقعیه😐) خیلی درد داشتم ول نمیخواستم کوکی بیدار شه و ببینه که من دیدم😐💅 دردش کلی بیشتر شد ول به خودم مثلط شدم یه چیزی شنیدم😐✨ میگف:مراقب باش😐💅 مراقب چی؟😐💅یا بنگتن😐💅
خلاصه که به زور خوابیدم😐💅 به حرف اون مرده فک کردم که میگف اینجا آینده اس و روح ثابت شده😐💅نکنه روح بوده😐انقد فک کردم تا خوابم برد😐✨ صب با همون سردرد و زنگ گوش بلند شدم ول ایندفعه هیچی تو ذهنم نمیشنیدم😐💅 شدید تر بود 😐😬 داد زدم آی سرمممممممم😬😬😬😬😬 آنچه خواهید خواند:ودف اینجا ۵ سال بعد از اون زمانه؟😐😬کوکی اوپا چی میگی؟😐ودف دو تا......😐
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (7)