خب امیدوارم دوس داشته باشین و آم دیگه هیچ قانونی نیس و به زودی پارت بعدی رو میزارم
اون که پسر نبود اون جیسو بود(جیسو خواهر دختر خاله رو مخشه که اسم دختر خاله ی رو مخش جنی هس) اشک از چشمام جاری شد اون که مرده بود فهمیدم اینجا همون کوه هس خوشحالم که میتونم آدم هایی که از پیشم رفتن رو ببینم سریع جیسو رو بغل کردم او فقط سه سال ازم بزرگتر بود باهم شروع کردیم به حرف زدن که هفت تا پسر اومدن نزدیکه جیسو (علامت اون پسرا- علامت من+ علامت جیسو=) =اوه سلام - سلام +جیسو اون ها کین؟ =بعدا میفهمی - بریم =آه آره آم ات همینجا منتظر بمون و به چیزی دس نزن +چرا =همین که گفتم چرا نداره
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)