
ببخشید دیر گذاشتم تا نوشتمش گذاشتمش 😐🪓+🙂=😵

رفتم و یه هودی برداشتم 😐 💔 😍 😊 😁 ( احساس میکنم به خونم تشنه این 😁 😁 مگه خونآشامین 😐💔 🧛♀️ 🧛♂️ خجالت بکشین 😐 💔 من به این خوبی به این گلی 😐 💔 میخواین منو بکشین ؟ 😁 😐 💔 وای وای وای 😐 💔 بکش راحتم کن به رسم رفاقت 😐 💔 میگی دیدار بمونه قیامت 😐 💔 بقیشو بلد نیستم 😐 💔 🙄 ساعت ۶:۰۶ صبحه 🙄 🙄 😐 😑 😮💨 یعنی مامانم ببینه دیگه . . . . . . . . 😐 🙄 💔 ) هودیه بنفش بود 💔 😐 🙄 کلا شکلش خیلی خاص بود 😐 💔 🙄 خاصم که نه عجیب غریب بود 😐 💔 رفتم از اتاقم بیرون 🙄 💔 😐 مامان منو دید 😐 💔 🙄 😑 😮💨 گفت : ( کنسرت خوش گذشت ؟ 😊 😊 😆 ) با صدای ضعیفی گفتم : ( اهم اهم 😮💨 🤭 ( سرفه ) خیلی خوب بود 😊 😊 ) گفت : ( چی شده ؟ 😨 😨 😮 😧 ) صدای کوک از پشت سرم اومد 😧 😧 لو نده 😧 😧 ! گفت : ( هیچیش نیست 😊 😊 😐 💔 😆 فقط از بسکی تو کنسرت جیغ زد گلوش نیست و نابود شده 😊 💔 💔 😐 🤭 ) لو داد 😐 💔 😐 😑 🔪 ( بچه ها نجاتم بدینننن 😐 💔 مامانم داره قربون صدقه پرنده مون میره 😐 💔 🔪 😑 نخندددد 💔 😐 😑 ) مامانم ریز ریز خندید 😐 💔 😑 🔪 گفت : ( بیا بهت دارو بدم 😊 🤭 🤭 ) و راه افتاد 😐 💔 😑 🔪 منم دنبالش راه افتادم 😐 💔 😑 🔪 رسیدیم به اشپزخونه 😮💨 😮💨 😑 💔 😐 🔪 مامان به یکی از خدمتکار ها گفت : ( براش سوپ شیر بپزید 😊 😊 🤭 ) خدمتکار هم گفت : ( چشم خانم 😊 😊 ) مامان رفت سراغ کشو دارو ها 😨 🥴 🥴 رو به من گفت : ( قرص یا شربت ؟ 🤭 🤭 ) گفتم : ( قرص 😮💨 😐 😑 💔 🔪 ) اونم کشو رو زیر و رو کرد و یه قرص در اورد 😑 💔 😐 🔪 بهم داد گفت : ( با آب بخور 🤭 🤭 ) گفتم : ( باش 😐 😑 💔 🔪 💊 💊 ) قرصو خوردم 😑 💔 😐 😑 بعدم چون سرم درد میکرد رفتم بخوابم 😮💨 😑 💔 😐 😴 🥱 وایییی چقدر خوابم میاد 😴 🥱 😴 😲 در اتاقم باز شد 😑 😐 💔 اما چشمامو باز نکردم 😑 💔 😐 😴 🥱 صدای کوک اومد 😲 😳 این اینجا چیکار میکرد 😐 💔 😑 🥱 گفت : ( چجوری تونستی اینکارو با من بکنی 😶 😶 چجوری دلت اومد 😶 😶 اخه چجوری 😑 😶 😶 💔 )
( بچه ها یه توضیح بدم ؟ 😑 💔 😐 ببینین اول میگه چجوری تونستی منو عاشق خودت کنی 😶 💔 😑 😐 💔 بعدم میگه چجوری دلت اومد منو عاشق خودت کنی 😶 💔 😑 😐 بعدم میگه اخه چجوری عاشق کردی 💔 😶 😑 😐 میدونم خل شده نیاز به گفتن نیست 😶 💔 😐 😑 چرا اینقدر خوب توضیح میدم 😑 💔 😐 😶 باید معلم میشدم 💔 😶 😐 😑 بزار فعلا خودم یه جوری این ریاضیمو بگذرونم 😐 😑 😶 💔 ) وا 😶 💔 😑 😐 من اینو چیکار کردم 😶 💔 😐 😑 نگاه سنگینش رو حس میکردم 😶 💔 😑 😐 🙄 یه تکون به خودم دادم 😐 💔 😑 😶 یهو از جا پرید و زود رفت بیرون 😶 💔 😑 🙄 😐 🤭 هعیییییی خدا اینو شفا بده 😐 😑 💔 😶 به منم یه پولی بده 😶 💔 😑 💔 😶 🙄 ااااا من که پول دارم 😶 💔 😑 🙄 😐 🤭 چشمامو باز کردم ساعت ۱۰ شب بود 😶 😑 💔 🙄 😳 😐 عرررر چجوری اینقدر زود گذشت 😑 😶 😐 🙄 💔 خدا منو مسخره کردی 😑 💔 😐 🙄 بکش راحتم کن به رسم رفاقت بگی دیدار بمونه قیامت 😑 🙄 😐 💔 هوفففف ولش کن دیوانه شدم رفت 🙄 💔 😐 😑 🔪 😶 دوباره روی تخت دراز کشیدم 😐 💔 🙄 😑 😶 و سعی کردم بکپم 😐 💔 🙄 😮💨 😑 اما اصلا خوابم نمیومد 😐 😑 💔 😶 همینطور قلت میزدم 😑 💔 😐 😶 اما اصلا خوابم نمیگرفت 💔 😐 😑 رفتم توی فکر 😐 😑 💔 😶 چرا تائو شمارمو خواست 😑 💔 😐 😍 🤭 حتما میخواد دوست بشیم 😐 💔 😑 🤭 😍 اره مطمئنا چیزی نیست 😑 😍 🤭 💔 😐 اما چرا بین این همه آدم میخواد من دوستش بشم 😐 💔 😑 🤭 😍 نمیدونم چجوری اما خوابم برد 😐 💔 😑 * فردا صبح ساعت ۵ * : با درد شدید پام از خواب پریدم 😰 😖 😣 😫 اخخخخخ چقدر درد میکنه 😑 😫 😖 😣 اومدم پاشم که دردش بیشتر شد 😣 😫 😖 💔 😑 سریع خودمو انداختم روی تخت 😖 😣 😫 💔 😑 کشو ی پا تختیم رو باز کردم 😖 😑 💔 😫 😣 و یه قرص آرامش بخش در آوردم 😖 😑 😣 😫 💔 و یه بند هم در آوردم 😫 😑 💔 😐 ( همون چیزایی که باهاش سر دست و پا میبندن 😑 💔 😐 ) باهاش پامو بستم 💔 😑 😐 😫 😖 یکم که دقت کردم 💔 😑 دیدم این همون پایی یه که سوهو بهش ضربه زد 😑 💔 😫 😐 🔪

سوهووووو 😑 💔 😐 🔪 😫 خدا لعنتت کنه 💔 😑 😫 😐 🔪 دلم میخواد جفت پا بیام تو حلقت 😑 💔 😐 🔪 😫 خدایا ما آخر این داستان قاتل نشیم خیلیه 😫 😐 💔 🔪 😑 والا 😑 💔 😐 یکی اون کوک یکی اریان یکی سوهو بقیشونم یادم رفت 🤭 😐 😑 💔 🔪 😁 هوفففففف 😑 💔 😐 🔪 😶 خیلی دردش زیاد بود 😑 😐 💔 پس بلند شدم رفتم سر کمد لباسام 😐 💔 😑 🔪 🙄 😍 یه سویشرت مشکی 🖤 🖤 با شلوار تنگ خاکستری 🤍 + 🖤 = ¿ برداشتم کوله پشتی با رنگ مشکی 🖤 🖤 صورتی 💕 💗 برداشتم و هدفونم رو روی گوشم گذاشتم 😐 😑 💔 😖 ساعت هوشمندمم دستم 🖐🏻 🖐🏻 کردم 💔 😑 😐 😖 چرا اینقدر تجهیزات برداشتم 😐 💔 😑 تو کوله پشتیم گوشیم 📱 📱 و پاور بانک و کیف پولم 🎒 👛 رو گذاشتم 😑 💔 😐 😖 کفش مشکی🖤 🖤 صورتیم 💗 💗 هم برداشتم 😑 💔 😐 😖 چرا اینقد کندم 😖 😐 💔 😑 😐 هدفونم رو انداختم دور گردنم 💗 🖤 💗 😑 😐 💔 کوله پشتیمم انداختم پشتم 😐 😑 💔 🖤 💗 از اتاق اومدم بیرون 😐 😑 💗 🖤 اروم اروم راه رفتم 😑 💗 😐 🖤 خدایا کسی منو نبینه 😐 💗 🖤 😑 💔 از در خونه رفتم بیرون 😑 😐 💔 🖤 💗 هدفونم رو گذاشتم رو گوشم 👂 🧏 و اهنگ رو پخش کردم 😐 😑 💔 💗 🖤 اهنگ Aggression اومد 😑 💔 😐 یعنی صاف برا این صحنه مناسبه 💔 😐 😑 🖤 💗 اهنگ تعقیب و گریز 😐 😑 💔 💗 🖤 البته بی کلامه 💔 😑 🖤😐 ( برین گوش بدینش باحاله 😁 🤭 😐 💔 ) صدای یه مرد اومد 😐 💔 🖤 😑 💗 گفت : ( اهای تو کی هستی 🧐 🧐 🧐 ) وای یکی از نگهباناس 😐 💔 😑 🖤 💗 تو دلم گفتم: ( فوضول سنجم 😐 💔 🖤 😑 🖐🏻 الانم تو رو سنجیدم 😑 🖐🏻 😐 🖤 💔 ) کلاه مشکی سوییشرتم رو سرم کردم 😐 💔 💗 🖤 و دویدم 😐 💗 💔 🖤 😑 اونم دنبالم دوید 🖤 😐 💔 😑 یه تاکسی داشت رد میشد 🚕 🚖 😑 💔 😐 دستمو جوری کردم تا نگه داره 😑 😐 💔 🖤 😖
یعنی به طور فنی گرفتم جلوش 😑 💔 😐 🖤 ببین برا دکتر رفتن باید چه کارهایی بکنه آدم 😐 💔 😑 🖤 😖 🖐🏻 تاکسی وایساد 🤩 🥳😑 💔 😐 🖤 خل شدم رفت 😐 🖤 💔 😑 اخه چرا ذوق میکنمممم 😑 🖤 😐 💔 چیزی نیست درد پام رو مخم تاثیر گذاشته 😐 💔 🖤 😑 اصاً چرا با خودم حرف میزنم 😐 💔 😑 🖤 این تابلوئه یا من تابلوئم 😐 🖤 💔 😑 تابلوئه که من تابلوئم 💔 😑 🖤 😐 ( یاد این حرف جین تو دوبله خون عرق اشک افتادم 🤭 🤭 😁 😐 میخوام اگه شد یه جا دیگه یه حرف دیگم اضافه کنم که مال دوبله اند اکه 😐 💔 🖤 🤭 😁 نامجون گفت کوک اگه بگن دوبر نا برابر با دوبر نابربرابر با یه بر یه بربرابر چی میشه تو چی میگی ؟ 🤭 😁 کوک گفت بربری؟ 😐 😁 نامجون گفت نه کوک گفت پس میگم ......... 😐 🤭 😁 ببخشید سانسور شد 😁 😐 🤭 ) سریع سوار تاکسی شدم 😐 💔 🖤 😑 راننده گفت : ( کجا میخواید برید 😊 😊 ) گفتم : ( ااااا چیزه 😐 😑 🖤 💔 یعنی چیز بود 😐 💔 🖤 😑 اااااا چیزه یادم رفت 😐 😑 💔 🖤 فعلا گاز بدید تا بعدا بهتون بگم 😐 💔 😑 🖤 ) گفت : ( چشم خانم 🤭 😁 ) بیا تابلو تر شد که من تابلوئم 😐 💔 🖤 😑 مرده از کارا من خندش گرفت 💔 🖤 😐 😑 یکم که دور شدیم گفتم : ( اجوشی میخوام برم بیمارستان ......... ( اسم بیمارستان 😑 😐 💔 🖤 ) 😐 🖤 💔 😑 ) گفت : ( چشم خانم 😁 🤭 😊 ) ( یه نکته تا جایی که من میدونم اجوشی یعنی یه مرد بزرگتر از خودت 😐 😑 💔 🖤 😁 فکر کنم اجوما هم میشه یه زن بزرگتر از خودت 😐 🖤 💔 😑 😁 خبر خبر ❗ ❗ داستان عشق یه هویی بخون کره ای و اینگلیسی یاد بگیر 💔 🖤 😐 😁 🤭 تازه فارسی هم فول فول میشی 😐 🖤 💔 😑 خب خنده بسه بریم سراغ داستان 😑 💔 🖤 😐 ) * پنج دقیقه بعد * : رسیدیم 🥳 😐 🖤 😑 💔 کرایه 💳 رو دادم و پیاده شدم 💔 😑 🖤 😐 اینجا بیمارستانی بود که خانواده جئون برای درمان میان توش البته فقط یه دکتر برا ماس 😐 🖤 💔 😑 برا اینکه یهو چشمم نکنن کلاه سویشرت رو پایین تر آوردم 😑 💔 🖤 😐 خو چیه 😐 زیادی خوشگل بودنم بدی هایی داره 😐 🖤 💔 😑

رفتم تو بیمارستان 😐 😑 💔 🖤 همه چپ چپ نگاهم میکردن 😐 🖤 💔 😑 کلاهم سیاه بود شبیه دزدا شده بودم 😐 😑 💔 🖤 دکترمون رو دیدم که پیش یه خانواده س 🖤 💔 😑 😐 🔪 اَی خیانتکار 😐 😑 💔 🖤 ( یادم رفت بگم این بیمارستان برا پولداراس 😈 😈 😈 یه نقشه ای دارم برا ا/ت 😈 😈 😈 چرا یهو خلاق شدم 😑 😐 💔 🖤 ) اون . . . . . . . . 😲 😲 😐 🔪 😧 اون که 😲 🔪 😧 ( میخوام دقتون بدم 😐 😑 😈 ) اون سوهوئه 😡 😡 ( 😁 ) آتیش درونم فوران کرد 😡 😡 🔪 😑 😐 رفتن پیش دکترمون 😡 😡 😐 اسمش کیم جونگ مینه 😡 😐 😑 🔪 ( الان این اسمو از خودم در آوردم 😐 😑 💔 ) گفت : ( خا.......خانم ا/ت 😧 😣 😫 ) این چجوری منو با کلاه شناخت 😐 🔪 😑 💔 گفتم : ( مگه شما دکتر اختصاصی خانواده جئون نبودید ؟ 🧐 😎 😏 😒 ) سوهو به من زل زده بود 😐 😑 🔪 😒 معلوم بود اونم خیلی تعجب کرده 😑 😐 😒 💔 🔪 گفت : ( ا/ت 😳 😳 ) مامانش گفت : ( شما همو میشناسید 😳 🧐 ؟ ؟ ) به حرفا اونا محل ندادم و به دکتر زل زدم 😐 😒 با من من گفت : ( خانم توضیح میدم 😖 😖 ) گفتم : ( باشه بریم تو اتاق 😒 😏 😑 ) تا اومدم یه قدم بردارم صدای دوییدن از پشت سرم اومد 😳 😒 😏 پشت سرمو نگاه کردم 😳 😳 😳 این از اونجا تا اینجا اومده 😳 😳 😳 بادیگارده بود 😳 😑 رومو اونور کردم 😐 😖 کلاهو پایین تر کشیدم و به دکتر گفتم : ( الان میام 😐 😑 😖 💔 ) و شروع کردم به دویدن 😑 😐 😒 💔 اههههه چقد این رو مخه پشت سرمو موقع دویدن نگاه کردم 😒 😐 😑 💔 😏 اهههه این چرا اینقدر کنه اس ؟ 😑 💔 😒 😐 داشتم میدوییدم که به یه چیز سفت خوردم 😐 💔 😑 جلومو نگاه کردم 😳 😳 😍 😍 😍 😍 ( امیدوارم از این استیکر 😍 فهمیده باشی کیه 😍 ) اون تائو بود 😍 😍 متعجب گفت : ( ا/ت 😳 ) گفتم : ( چرا همه منو با کلاه میشناسن 😑 😐 💔 😍 ) خندید و گفت : ( اینجا چیکار میکنی ؟ 🧐 😁 🤭 ) تا اومدم جواب بدم صدای بادیگارده اومد که گفت : ( وایسا 😐 ) اروم گفتم : ( این خله ؟ 😐 💔 من که وایسادم 😐 💔 ) تائو که حرف منو شنید زد زیر خنده دهنشو گرفتم و گفتم : ( بیمارستانه ها 😐 💔 ) ( تائو وقتی ا/ت رو میبینه 😐 💔 😁 )
ادامش تو نتیجه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود استعداد پشت استعداد داستانت خیلی خوب و فانتزی هست
عررررر ممنان
یه وقت کامنت ندینو لایک نکنینا 😐 بچه ها خیلی ناراحتم انگار بیگ هیت میخواد کوک رو از بی تی اس بیرون کنه 😖😭😢
اخ به اینکه سکته نکنم کمک کردی یه لحظه عاشقت شدم 🤩😘😐