سلااامم👋 راستش این اولین تست و داستان منه😁 امیدوارم خوشتون بیاد
این قرار بود داستان یه دختر معمولی باشه یه دختر کاملا معمولی! قرار بود بره مدرسه دوستای زیادی پیدا کنه دانشگاهش رو تموم کنه و ازدواج کنه یا شایدم چندتا بچه به دنیا بیاره؟ اما اینطوری نشد! اون هیچ دوستی نداشت و مدرسش رو به سختی میگذروند شایدم دلیلش این بود که یه چیز خاصی تو درونش بود که اونو جدا از بقیه میکرد؟ خوابای عجیب غریبش؟ یا افسردگیه جدی ای که تا سیزده سالگی داشت؟ شایدم رفتار پسرانش بود که اونو نزدیک به هیچ دختری نمیکرد؟ هرچی که بود نمیزاشت اون مثل خواهر ناتنیش بدرخشه و یه دختر باحال باشه با یه اکیپ خفن؛ البته حتی ریشه های درختم یه روزی در میان و مخفی نمیمونن و گذشته ی این دختر هم فاش میشه اما اینبار باید یه تصمیم بگیره حیاطی ترین تصمیم زندگیش! اون باید تصمیم بگیره که تو گذشتش غرق بشه یا به اینده بره! جایی که وارد یه بازیه خطرناک میشه و دونستن تو اون بازی، راه خروجی نداره؛ شاید تو این ماجرا تونست چنتا دوست پیدا کنه
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
من داستاناتو خوندما عالی بودن ولی حسش نبود که بتونم یه کامنت پرانرژی بزارم 😅💜
راستی چی صدات کنم راضی ای ؟ نیکی جون ، نیک ، نیکا جون یا... ؟ 😁
مرسیییی🤍🤍
ولی من خیلی وقت بود که نیومدم و یهو به سرم زد که بیام داستانمو از اول بخونم و الان کامنتتو دیدم😁
ببخشید نتونستم زودتر جوابتو بدم🥺
راستی هرجوری که میخوای صدام کن
مشکلی نیست عجقولی 🖤🌚✨
پس من بهت میگم نیکی 😻
من خودمم دیگه زیاد نمیام تستچی 🚶🏻♀️😅
عالی بود 💞👍👍
مرسی💖