
خوی دوستانی که تو کامنت ها تو پارت قبل اشوب به پا کردید هر چقدر می خواهید ریپورت کنم منم که عمرا جواب تون رو بدم ..😉😏
مرینت : وای ادرین ترسوندیم الان جشن شروع میشه بعد جشن دلیل دیر اومدنم و تصادف اینها رو برای همه تون تعریف می کنم. باشه ؟....ادرین : باشه اما واقعا گیج شدم بریم .. لوکا : هی بچه ها بیایین لباس های فارغ التحصیلی تون رو بپوشید دیر شد ها بدویید ،،، کاگامی : بیایین بریم ...مرینت : اوهومی گفتم. و رفتیم ( خوب بچه ها تو این دو ساعت اتفاق خاصی نمیوفته ) ............................رفتم سمت ماشینم خواستم سوار شم که ....آدرین : دیدم مرینت داره میره که دوییدم سمتش از دور دادم زدم مررررییینتتت رسیدم بهش و گفتم قرار بود قزیه تصادف و نمی دونم اینها رو برامون تعریف کنی .مرینت : آدرین بهم گفت قرار بود قزیه رو تعریف کنی منم گفتم :_ آآآآببخشید الان میام در ماشین بستم. و قفل کردم دستم گزاشتم رو شونه ادرین گفتم ممنون که نگرامی حالا بیا بریم تا قزیه رو همه تون بفهمید تمام قزیه رو غیر از اون قسمت مامان و بابام تعریف کردم خیلی دقیق بخوام بگم اینجوری گفتم ؛ خوب من صبح می خواستم بیام پیشتون که پدر و مادرم گفتن اگه میشه یک جشن خانوادگی کوچیک بگیریم خوب جشن که نمیشه گفت اماا خوب دیگه یک چیزی تو این حالت ها بعد که متوجه ساعت شدم تا اومدم بیام پیشتون ( بعد غزیه تصادف. و تعریف میکنه )\ کل غزیه همین بود و تمام ☺ رز : خوب ببخشید اما مگه پدرت ساعت ۶ و نیم از خونه نمیزفت چطور صبح جشن گرفتید ..؟😕 مرینت :کل قزیه همین بود چون پدرم امروز به خاطر ما کرخصی گرفته بودم و من نمی تونستم پیشنهاد شون رو رد کنم ....
آلیا : خوب دیگه حرف زدن بسته باید بریم خرید برای مسافرت ...مرینت : خرررررریییییییییدددد ؟ الیا : چرا داد میزنی خرید دیگه یک چیز ساده .. مرینت : اخه من الانم داره دیرم میشه الان ساعت ااااام ساعت ۱۲ و نیم من گشنمه باید یک چیزی بخورم بعدش هم هوا الان گرمه بعد من ساعت ۲ باید برم سمت پیست اسکیت مسابقه دارم بعد تمرین موتور ساعت ۳ تا ۷ مسابقه دارم از ساعت ۷ تا هشت باید برم تو کنسرت جکت استون گیتار بزنم بعدش هم تا ساعت ۹ و نیم بعدش باید پیانو بخرم حساب کنیم تا ساعت. 11 بعدش میرم خونه بیشتر از این درست نیست بیرون باشم تازه شاید پیانو رو اینترنتی سفارش بدم بعدم که باید برم خونه و شام بخورم و بخوابم تمام ....الیا : دختر انقدر تند نرو ... مارسل : خوب خوب ما میریم خربد هامون رو میکنیم یک روز یا دو روز هم مسافرت و عقب می اندازیم به خاطر مرینت نظرتون چیه ؟؟؟ رز : من که موافقم بالاخره اون دستمون..کاگامی : اره ...آدرین : راستش خیالم راحت شد که .....
آدرین : که دو روز دیگه مسافرت عقب میوفته چون من فقط دوره های خوانندگیمو تموم کردم جوابش هنوز برام نیومده امروز باید برم برای جواب و بگیرم فکر کنم مرینت چون نمی تونه بیاد منم یک بهانه ای بیارم امروز باید شرکت بابام هم برم ...آدرین : خوب بچه ممنون مرینت که غزیه رو برامون تعریف کردی منم فکر نکنم به ها امروز بتونم باهتون بیام 😔...نینو : اونه .. آلیا : صبر کن ببینم اینجوری که نمیشه ...مارسل : خوب می خوایید همه با هم فردا بریم ؟.....مرینت : اره منم موافقم می تونیم همه با هم فردا بریم ..رز : بچه ها من ایده دارم چطوره همه برای دیدن مسابقه و کنسرت مرینت بریم و تشویقش کنیم ؟ نظرتون چیه ؟ نینو: عالیه پسر اما ..... آدرین : یک لحظه نینو مرینت گفتی مسابقه ات ساعت چنده ؟.. مرینت ؛ ساعت ۳ ... +خوب منم سعی میکنم مدرک یعنی چیزه زود برم شرکت بابام و برگردم الان ساعت ۱ همه از نظرم بریم مرینت ادرس مکان مسابقه و کنسرت رو میذی بهمون ؟که بعد ناهار بیاییم پیشت (بچه ها ساعت مسابقه مرینت و نمی دونم درست گفتم یا نه دقیق یادم نیست ) ..
مرینت : شما بهترین دوستای جهانید و همه شون با هم میگیره بغل میکنه ...آلیا : مرینت خفه مون کردی ول مو کن ... کاگامی : راست میگه ول کن گردنم شکست .. مرینت : خوب به میشه یاداشت کنید ___ ادرس مسابقه ***********★* ادرس کنسرت ********،،***( مثلا ادرس داد 😂😂😂) خوب دیگه ای وای ساعت یک.و ده دقیقه است من باید برم خدا فط بچه ها همه هم جوابم دادن و رفتم ..... آدرین : دختر فوقالعاده ای ..راستش ر و بخوایین تا این میگم. همه می زنند زیر خنده منم که تا گوشام سرخ میشم...لوکا : داداش نکنه خبر هایی که ما خبر نداریم ؟.😂😂😂 کاگامی : آره امروز هنم خیلی نگرانش بودید آآآ راستی من باید برم بچه ها تلفنم و ستم گرفتم و رفتم راستش داشتم به مرینت زنگ مب زدم باید با هم می رفتیم چکاب .....آالیا : آدرین بعد اینکه مرینت رفت همینجوری که داشت به دور شدنش نگاه می کرد برگشت گفت مرینت دختر فو العاده ای راست میگفت اما خوب همه ما زدم زیر خنده لو کا هم که منتظر سوژه بود گفت نگنه خبر هایی ما خبر نداریم بعدش هم کاگامی حرف لوکا رو ادامه داد ما هم همینجوری داشتیم می خندیدیم یهویی کاگامی گفت که باید بره ورفت ما هم که خنده هامون قطع شد ...آدرین ؛ نخیر اصلا هم از این خبر ها نیست شما ها چرا اینجورید فقط به عنوان یک دوست نگرانش بودم بعدشم از نظر شما ها اون دختر خوبی نیست یعنی دختر بدبه ؟ نینو : نه داداش دختر خوبیه حالا فقط دل دیگه دست خودش نیست که😂😂😂😂 آدرین : بهتون میگم اینطور. نیست 😡😡😡 مارسل : حالا چرا انقدر داغ کردی داشتیم باهت شوخی می کردیم جنبه نداری ها 😂😕 آدرین : خیلی شوخی بی مزه ای بود😬😬😠 آلیا : فقط اقا ادرین اه یا نن ( نمی دونم درست نوشتم یا نه 😂) دیر تون نشد ؟!!! ادرین : وااااااای حواس نمی زارید شما ها برای ادم که خدافط و همه با هم گفتن بای ....

عکس ماشین ادرین ....

عکس ماشین مرینت ..............
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بینظیر بود.
ماشین هاشون خیلی خوشگله 😍
قربونت واقعا خیلی خوب به ادم انرژی میدی 😊💓💓💓💓💓
واقعا عالی بود
قربونت ممنونم واقعا نیاز به انرژی داشتم 😊😘😘😘😘😘😘💗💗💗💗💗
وای خیلی ممنونم واقعا نیاز به انرژی داشتم 😘😘😘😍😍😍😍😍😍💗💗❤❤💓💓💓💖💙❤❤❤❤💜💛💚💜💛💜💜