چطوری میتونم تحمل کنم؟«۱»

ببینید اصلا حمایت نمیکنید لایک نمیکنید کامنت نمیزارید پس چرا اومدین داستان بخونییییینننننن

رفتیم تو قلعه تو بغل هری گرم شدم ♡من برم لباس بپوشم برم بیرون #باشه منم میام ♡هر جور دوس داری این هودیو پوشیدم چون این از همشون گرم تر بود یک جوراب شلواری خاکستری هم پوشیدم و دستکش هم دستم کردم و اومدم #حالا خوب شد ♡😊بریم #بریم ☆خانم مالفوی شما که گفتین با اقای پاتح کاری ندارین ♡دراکو😐 ☆پاتح با خواهر من چیکار داری #من ♡به طو ربطی داره؟ ☆چی؟ ♡به تو مربوط نیست حالا هم گمشو برو ☆گستاخ ♡یکی زد تو گوشم گوشم خونی شد گفتم:قبوله این طوری حلش میکنیم و دور شدم

#دلاراااا ☆ولش کن #به کسی که اینطوری با خواهرش صحبت کنه برادر نمیگن ☆......... #دلارا حالت خوبه؟ ♡نه هق هق خوب هق نیستم هق هق هق #بیا ب.غ.ل.م ♡چرا نمیخواد قبول کنه من دوست دارم #نمیدونم ♡اخ راستی فردا باید برم هاگزمید #کجا؟ ♡هاگزمید دیگه #اها ♡خداروشکر چن هفته از دراکو دورم #اوهوم ♡خداحافظ #خداحافظ از زبان هری:قرار بود دلارا بره هاگزمید چون سال سومیه

رفت تا رضایت نامه شو ببره برای پرفسور مک گانگل مک گانگل:او خانم مالفوی رضایت نامه تونو ااا گوشتون چی شده♡هیچی پرفسور چیزی نشده بفرمایید «علامت پرفسور مک گانگل *»*مطمئنید چیزی نشده؟ ♡بله *خب پس اقای فیلچ اینو بگیرید بیا عزیزم #خداحافظ دلارا ♡خداحافظ هری از زبان هری:دلارا رفت حالا باید سه هفته صبر کنم که برگرده هووووففففف «سه هفته بعد» ♡سلام هری #سلام دلارا چطوری؟ ♡خوبم ممنون #چه خبر ♡هیچی که یکهو پانسی اومد گلومو گرفت پانسی:خودم خفت میکنم ♡مگه چیکارت کردم؟ پانسی:تو گرل فرند دراکو هستی ♡واتتتتتتت کی اینو گفته پانسی:کسی نگفته خودم فهمیدم ♡از کجا؟ پانسی:دراکو اون روز سرتو ب.و.س.ی.د من خودم خفت میکنم از زبان دلارا:یک مشت زد تو دماغم دماغم بد جوری خ.و.ن.ی شد

#بیا این طرف پانسی:از تو هم داره سواستفاده میکنه #چرا بخواد ازم سواستفاده کنه؟ پانسی:تو که اون ذات پلیدشو ندیدی ♡من گرل فرند دراکو نیستم پانسی:تو خفههههههه از زبان هری:یکی محکم زد تو دهنش داشت خون سرفه میکرد منم پانسی رو کشیدم کنار طوری که خورد زمین پانسی:خودمممم نشووونتت مییددمم ☆پانسیییییییییی پانسی:دراکو ع.ش.ق.م تو چرا با اون گ.ن.د.ز.ا.د.ه دوستی نمیدونی که اون گرل فرند هریه ☆من باهاش دوست نیستم اون خواهرمه پانسی:چ چی ☆با خواهرم چیکار کردی؟ همینطور که پانسی و دراکو درحال جر بحث بودن رفتم سمت دلارا #دلارا خوبی؟ ♡ #دددلاراااا ☆برو دیگه ر.ی.خ.ت.ت.م نمیخوام ببینم

دلارا رو بردم پیش خانم پامفری «به خانم پامفری میگم خ.پ» خ. پ:او اقای پاتر چی شده؟ #یکی بدجوری کتکش زده خ.پ:الان خوب میشن«چند ساعت بعد» ♡ه........ هری #دلارا ☆دلارا خوبی؟ ♡خ....خوبم فقط دراکو یکم اب میدی؟ ☆بیا ♡ممنون ☆من دیگه رابطمو با پانسی قطع کردم ♡برای چی اخه؟«قیافم☹️تو ذهنم🥳،» ☆از کسی که به خواهر خوشگلم اسیب بزنه متنفرم

♡خودش الان چطوره؟ #کی رو میگی؟ ♡پانسی دیگه ☆اصلا مهم نیست ♡اهو اهو اهو اهو اههههههههو«وقتی اینجوری میکنم یعنی داره سرفه خ.و.ن.ی میکنه» ☆حالت خوبه؟ ♡اهووو اهههههووووو اهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههوووووووو #داره خ.و.ن سرفه میکنه ☆پاتح یک کاری بکن #خانم پامفرییییی خ.پ:چی شده؟ #دلارا داره خ.و.ن سرفه میکنه خ.پ:دلارا اینو بخور #حالش خوب میشه؟ خ.پ:بخاطر ضربه هایی که بهش زدن ممکنه بعضی وقته این طوری بشه من این معجونو میدم هر وقت دیدین سرفه کرد اینو بهش بدید #چشم خانم پامفری ☆ چشم از زبان هری:چند روزی گذشت ولی دلارا هنوز بیهوش بود یک روز رفتم پیشش که با دیدنش شوکه شدم رفت اون.....

خب بی زحمت انگشت مبارکتون رو روی لایک بزنین ترخدا جون هرکی دوس دارین

برای پارت بعد شرط دارم ۱۰ تا کامنت اند ۸ تا لایک به قول اندر بابای