10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Meliodas انتشار: 4 سال پیش 96 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
علی هستم امدیم پارت ۳ امیدوادم لذت ببرید.
بیل میگه تو نمیدونی چه اتفاقی در شروف وقوعه هر لحظه ممکنه...
استن فود میگه اون بعد ۲۱۶ بود باز شده دیدمش داره اتفاق میفته...
بیل و استن فورد با هم میگن جنگ ۳۸۰ داره شروع میشه
شوکه کننده بود؟
دیپر میگه چی جنگ؟؟! من حرفتو باور ندارم بیل میگه حق داری ولی برات توضیح میدم ۱۵ هزار سال پیش موجودی زندگی میکرد ولی انسان ها حیوانات رو داشتن میکشتن و این موجود حیوانات رو دوست داشت و با انسان ها جنگید من حتی منم نمیتونم در برابر اون موجود وایسم انسان ها شکست خوردن و به اون خدمت کردن اون بهشون وسایل و هوش کافی رو داد تا زندگی شونو بگذرونن تو فکر میکنین کی به انسان ها یاد داد آتیش با سنگ درست کنه اون موجود یاد داد
نظرتون چیه تو کامنت بگید
و این که اون روزی دید قدرت زیادی داره بخاطر همین اول ۳ موجود ساخت نام اولی خلقت بود نام دومی اشکال نام سومی احساس روحشو بین آنها قرداد حافظه خودشو از بین بُرد و با زاد اون سه موجود زندگی کرد خلقت به کمک اشکال موجوداتی خلق کرد و احساس به آنها احساسات مختلفی داد
بریم پیش میبل، سوز و وندی میبل گفت من به برادرم اعتماد دارم به بیل گفتم اونو جای من برداره چون اون ازمن باهوش تره سوس میگه اره همیشه میدونستم یه چیز در دیپر هست که که تو نداری میبل میگه بزار حدس بزنم کلاه وندی حرفشونو قطع کرد و میگه بخیال موضوع رو جدی بگیرید العان کسی اینجاس که میخواست همه ما رو بُکشه
اینجا باید از حال وندی، سوز و میبل با خبرتون میکردن
دیپر میگه خوب که چی چه ربطی داشت بیل میگه اون موجودات از یه موجود بود که بعد کمی حکم فرمایی بر انسان ها و قدرت زیاد خودش داشت کنترل خودشو از دست میداد ولی یه روز سه موجود حافظه شون برگشت و به ابعاد مختلف سفر کردند و در بعد ۱۸۰ مادر منو خلق کرد دیپر با حالت تعجب و ترس میگه هااا
😉
استن فورد میگه باید با تجهیزات بریم پایین استنلی میگه کدوم تجهیزات فورد میگه من تو زیر زمین یه چیزای ساختم اون جا یه جعبه بزرگ بود با کمک استن بردنش و پرت کردن تو آب و با کنترل مخصوص اون رو فعال کرد جعبه به یه سفینه ای تبدیل شد که میتونست تو ابعاد مختلف راحت سفر کنه
فورد میگه سوار شو استن میگه وقت ماجراجویه فورد میگه ممکنه چند سال طول بکشه است استن میگه هان یعنی چی فورد میگه البته این بعدی که میریم طول میکشه اما برگردیم تو بعد خودمون دوباره همون سن میشیم که بودیم چون هرو ۱۰ سال اونجا میشه ۱ روز اینجا فهمیدی استن میگه برای اولین بار واضحه و کامل حرفتو زدی فورد میگه بریم
از تریق نا هنجاری وارد بعُد شدن و یه ماجراجویی رو شروع کردن اول از همه با چند تا سرباز مواجعه شدن که از ناهنجاری مواظبت میکرد با اونا جنگیدن وقتی شکستشون دادن فورد میگه بخاطر ناهنجاری این بعُد با بعُد خودمون زمانش بهم خورده العان هر ۱ سال اینجا مساوی ۲ ماه بعُد خودمون
استنلی میگه اهان
بیل میگه بله من خانواده دارم چیزی که میخواستم پنهان کنم ولی بخاطر آزادی خودم فاش کردم اگه العان با من هم کار نکنی سایچر ها میان و جهان تون رو میگیرن تصمیم با توعه دیپر میگه من نمیدونم جواب من اینه باشه
انتظار نداشتید نه
دیپر با همون حالت ساده بر میگرده به میبل، سوز و وندی میگه ماجرا از چه قراره و دیپر تبدیل میشه به بیپر و بیپر و سوز با هم میرن زیر زمین تا باهم چیز های بسازن و وندی میبل میرن یه چیزای بیارن اونا میخواستن یه دروازه به بعد ۱۸۰ بسازن تا جلوی موجوداتی که از بعد ۲۰۰ میان مقابله کنن بیپر تو یه روز تبدیل میشه به دیپر و دیپر میره تو ذهنش با بیل حرف میزنه و میپرسه حالا کی میاد و اون میگه ویل سایفر
داستان یکم تند پیش رفت معذرت
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
پارت یعدی رو نوشتم و درحال برسیه
بچه ها من داستانو یکم دیر میزارم کارای نرسیده دارم معذرت😔😔
محشرهههه
عالی
عالی سریع بعدی بزار
ویل سایفر چی
خیلی بد جایی کات کردی
برا حساس شدنه
عجب داستانی شد
عالی