سلام بچه ها خوبید؟💜 امروز تصمیم گرفتم داستان بنویسم بریم سراغ پارت۱ کامنت فراموش نشه لطفااااا
وقتی دو سالم بود پدرم تو یه تصادف فوت کرد . هیچی ازش یادم نیست اما خیلی دلم میخواد ببینمش اسم من الیزاست ، مادرم از زمانی که پدرم فوت کرد دچارافسردگی شد و چند بار قسط داشت خودش رو بکشه 😔 اما وقتی من بزرگ تر شدم حالش بهتر شد و یه برادر به اسم الکس به دنیا اورد ، الکس بر عکس من خیلی شیطونه اما این داستان من نیست ، داستان زویی دوست صمیمیمه💚
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
خیلی قشنگ بود
صد بار نظر دادم رو داستانت رو همه پارتاش ثبت نشد اجی😪
سلام ☺💚
بچه هااا دلم میخواد سر مو بکوبم ب دیوار🥴😐
چونکه الان شیش روزهه داره پارت دو منتشر میشه😑😭
سلام تستم منتشر شده ممنون میشم حمایتم کنی مرسسیی🥳😉😻😻😻😉😉😉🥳🥳💖💖💖💖💖💖
حتماااا 🥳🥳🥳
وااااااای خییییلی قشنگ بود خیییییییلی ❤️لطفاً زودتر بعدی رو بذار💋💋💋💋💋💋
و لطفاً داستان منم بخون 😊
راستی میای آجی بشیم؟
حتما میخونم ☺
ممنونم.
نگفتی؟میای آجی بشیم؟
اگه نمیخوای هم اشکالی نداره
خواهش عزیزم🥰🥳🥳
عالی
🥳💚
خوب بید😐
فقط بچه ۶ ساله چه می دونه غروب چیه که بخواد نقاشی کنه😐
چطور گذاشتن دو تا بچه تنها برن ساحل😐
به غیر از سنش بقیه چیز ها خوب بود
😂🥰
ای جانم خیلی قشنگ نوشته بودی از خودت کاملا نوشتی؟ خیلی قشنگ بود🥺 تحت تاثیر قرار گرفتم 🥺من اهل خوندن کتاب هستم و فقط چند تا تست دیدم که داستانا شون قشنگه خوشم اومد ادامه بده عزیزم 😍🤩😘😘
آره کاملا خودم نوشتم مررسسی حتما قشنگ🥰❣
عالی بود
میسی😍