
گایز چرا منو حمایت نمیکنید؟؟؟ 🥺 😭 فالو:فالو
خب پارت قبل ،صدایی توجه هم هرو به خودش جلب کرد کوک بلند شد به سمت چانگ رفت و اما صدا.........😉❓❓❓❓⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️

صدا: کوک دستت بهش نخوره اون مال منه😏 کوک: صداش بم بود و خاص بود از تو تاریکی اومد بیرون و و و و اون .اون ......ملکه بود😦😲 چانگ: اما اما تو .... تو مرده بودی ، ملکه: عزیزم کجا شنیدی فرشته مرگ بمیره؟ نه نه من تا ترو نکشم قصد ندارم جایی برم😏........ملکه به سمتش میره و صدای پاشنه کفشاش هم هجارو برمیداره میره نزدیک تر چانگ رو صندلی مینشونه و ناخن هاشو میکشه رو گردن چانگ میگه : شنیدم گفتی تو عمارت من بمب بزارن اونم تو عمارت منن 😂😂( خنده شیطانی ) اما انگار یه چیز رو فراموش کردی من انقدر ساده تخت و تاج ملکه بودنمو بدست نیوردم که فدای تو کنم😁 چانگ: ملکه غ.لط کردم یه فرصت دیگه بهم بدید لطفااا ملکه خواهش میکنم . ملکه: فرصت دیگه؟ اصلا معنیشو میدونی ،میدونی یبار از یکی فرصت خواستم بهم گفت......

بهم گفت بر عکس چیزی که مردم میگن هیچ کس لایق فرصت دوباره نیست😕پس برو به درک ، چانگ: ملکه خاهش میکنم. ملکه: اه اعصابم خورد شد چه قدر ز..ر میزنی بسه خدافظ

و ملکه خنجرشو میکنه تو قبل چانگ و بعدش میکشه بیرون 😐 ملکه: خب حالا هر مس خواست بهم خیانت کنه این صحنه یادش باشه ، در ضمن یادتون نره من بخوام میتونم تو خواب بکشمتون پس حرکت اضافه مساوی مرگه افتاد؟؟؟؟ همه: بله ملکه، خوبه

خب اینجا شبه و کوک و پسرا دارن میرن تو عمارت که یه ماشین با سرعت زیاد میاد و پارک میکنه و ملکه پیاده شد ،کوک: تو اینجا چی کار میکنی,ملکه: برای اومد نبه خونه خودم از تو باید اجازه بگیرم؟ . کوک: عمارتت سوخته اگر بخوای میتونی بیای پیش من😈 😂😁 . ملکه: فقط محض اطلاع نصف عمارت های اینجا واسه منه😕 فعلا 😬 ملکه: رفتم تو خونه ، ( همه کنجکاوید چه اتفاقی واسه ملکه افتاد؟؟؟؟ برو اسلاید بعد)
روز حادثه: ملکه: البرت و خانم بونگ وسایل هاشون رو جمع کردن ،بیاید بریم. البرت: ملکه از راه مخفی بریم چطوره؟ ملکه: خوبه ،واستا اون سه تا خیانتکار که دیروز گرفتیمو جای ما گذاشتی ؟ الربت: بله . ملکه: الربت خانم بونگ بریم😌 و میرن به سمت عمارت و چند روز خبری از اشو نمیشه تا روز جلسه پایان فلش بک😉

لیمویی بدم ،پرتغالی بدم؟ کدومو بدم؟؟؟؟ شما اول یه لایک بده فالو هم بکن تا منم بک بدم🥺😊😊😊👑👑👑👑♥️♥️♥️🌹🌹🌹🌹

ملکه 👑: دیدم در میزنن رفتم باز کردم دیدم کوک و بقیه هستن گفتم : بله؟ کوک: نیایم تو؟ , ملکه:خیر😬 ، نامجون: ملکه ناز نکن ببین غذا اوردیم😊😉، ملکه: اوکی بیاید تو😑. ته: چه عمارت زیبایی داری😊 😉 ملکه : ممنون بیاید بشینید ، نشستن ،جین: ملکه از ات سوال دارم بپرسم جواب میدی؟ ، ملکه: البته بگو ، جین : اسم واقعیت چیه؟ ، ملکه: خب...الیزابت ، جیهوپ: اسم قشنگی داری، ملکه: لطفاربین خودمون بمونه، البرت( البرت و ملکه از بچگی باهم دوست صمیمی بودن و در نبود کسی اونو الی صدا میزنه) البرت: الی ،الی کجایی ؟؟؟ ملکه: البرت ، اینجام بیا ، کوک اعصبانی و اعضا هم با تعجب بهش نگاه میکردن......( اسلاید بعد ادامه)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عرررررررررر عالی بود🍓🧷
مرسی😁🌹♥️
عالی بودددددد ♥️♥️😍😍😍😍
🌹😊 خوشحالم خوشت اومده
عالیییی بووود💙
🌹♥️😊
گشنگ بود 👍💜
خوشحالم خوشتون اومده