
سیلام✋✋✋✋✋
آدرین:چطور؟ یعنی معمولا باید دو یا سه هفته توی گچ باشه دکتر:بله ولی ایشون دستشون نشکسته و با توجه به این که ورزش میکنن و وضعیت سلامتیشون عالیه برای ترمیم فقط1 هفته زمان نیاز هست! مرینت:من نمیخوامممم😣 دکتر:ببخشید ولی این دست من نیست و مقصرم من نیستم آدرین:اون همیشه همینجوریه شما اهمیت ندید! مرینت:تو ساکت مو طلایی آدرین:دکتر نمیشه دستش و گچ ابد بگیریم؟ همه:😳😳 اول از حرفش تعجب کردم ولی بعد خندم گرفت مرینت:😂😂😂 دکتر:😂 😐خیلی خب کار من نیست ولی میتونید برید پیش دکتر•••••(خو اسم ب ذهنم نمیاد😐😂)***** آتل و انداختم دور گردنم و از اتاق رفتم بیرون همه منتظر من بودن مرینت:احساس خیلی عجیبی دارم آدرین:مهم نیست دو سه روز دیگه برات عادی میشه مرینت:ببینم تو چطور انقد درموردش میدونی؟ آدرین: تا حالا خیلی تجربه ش کردم و پشتش و کرد و راه افتاد به سمت در بیمارستان به بابام نگاه کرد اومد سمتم و دستش و پشت گردنم گذاشت و با هم از بیمارستان بیرون رفتیم آقای آگرست جلو نشست و من و بابا هم عقب(آدرینم راننده)
رسیدیم بابا پیاده شد و به منم کمک کرد مرینت:ببینم اونا چرا با ماشین ما رفتن؟ تام:مهم نیست بعدا میتونیم پسش بگیریم! مرینت:ای بابا کیفم جا مونده تام:و کلیدم اون تو بود درسته؟ مرینت:😁 ای وایییی خرسیم😢 تام:خیلی خب یه کاریش میکنم مرینت: فکر کنم من بتونم یه کاری کنم به سمت قفل رفتم و ناخنم و فرو کردم توش(دستیش ک گچ نی) و تکون دادم باز شو باز شو آها باز شد(خدایی با ناخن شنیده بودین😂؟) رفتیم توی خونه تام:خب حالا میخوام برای شام غذای مورد... مرینت:حوصله ی شام ندارم اگه گرسنه تونه غذای مورد علاقه ی خودتون و درست کنید و رفتم توی اتاقم پریدم روی تخت از این گچه بدم میادددددد دلم میخواد گازش بگیرم و بِکَنَمِش اوفففف پا شدم و به زور لباس خوابم و پوشیدم به کامپیوتر نگاه کردم و نشستم روی صندلی و روشنش کردم و رفتم توی سایت شرکت اوه چقد بازدیدا خوب بوده! به کامنتا نگاه کردم هووو این همه رو حال ندارم بخونم فقط چند تای آخری رو خوندم منظور این کامنت از این که باید بیشتر تلاش کنم چیه؟؟؟ به بقیه شون نگاه کردم ولی نظر اینا مثبت بوده که! احتمالا اون خوشش نیومده! شایدم حسودی کرده کامپیوتر و خاموش کردم و آروم به تاج تخت تکیه دادم
صبح:چشمام و باز کردم همونطور خوابیده بودم پاشدم و رفتم توی دستشویی با نفرت نگاهی به گچ دور دستم انداختم مرینت:فقط7روز! شیر و باز کردم و یه دستی آب به صورتم زدم و رفتم بیرون من با آتل خوابیده بودم😳 بخاطر همین گردنم درد میکرد! وحشاینه به آتل حمله کردم و از گردنم بیرونش اوردم و پرت کردم روی میز و رفتم بیرون روی میز کلییییی صبحونه خوشمزه بود و بابا هم درحال شستن ظرفا بود😂😂😂(بابا ها موقع ظرف شستن خیلی خنده دار میشن دیدم ک میگم😂😂😂) مرینت:صبح بخیر😂 برگشت و نگاهم کرد تام:آ دخترم! صبح بخیر😘 مرینت:امروز احساس میکنم خیلی سر حالم و دستم و کمی کشیدم تام:بله کل امرز و باید استراحت کنی😉 مرینت:باباااا من چند دقیقه دیگه میخوام برم شرکت! تام:آدرین وضعیتت و میدونه نری مشکلی نیست! مرینت:من بخاطر این نمیگم راستش دیروز یه مقاله نوشتم و الان باید توی شرکت کلی تشویق در انتظارم باشه😌 تام:اوه😳 چه عالی😍 پس نباید شنیدنشون رو از دست بدی😉😊 شروع کردم به خوردن مرینت:خیلی خوشمزه شده😋 ممنونم😚 تام:😘😘
چقد خوشمزست! بابا آشپزیش حرف نداره😋 مرینت:بابا توهم میری شرکت خودمون؟ تام:درسته، اوضاع شرکت داره رو راست میشه مرینت:هوراااا پس خیلی زود میتونم بیام شرکت خودمون😍 تام:البته انقدرا هم آسون نیست! مرینت:خیلی خب دیگه نهایتش هفته ی بعد که دستم خوب شد میام😻 بابا در جواب فقط لبخندی تحویلم داد صبحونه مو تموم کردم و با حسرت به ماکارون های توی بشقاب روی میز نگاهی کردم مرینت:کاش میشد بخورمتون😞 تام:خب بخور😂😘 مرینت:ولی سیر شدم تام:پس توی شرکت بخور و به سمتم اومد و ماکارون ها رو توی جعبه گذاشت(از همونایی ک توی کارتونشم هست) مرینت:ممنون بابا به سمت بالا رفتم و بازم به زور لباس پوشیدم کیفم که اونجا جا مونده یه کیف دیگه از توی کمدم برداشتم و رفتم پایین مرینت:خداحافظ تام:خداحافظ عزیزم😘 کفش اسپورتم و یه دستی پوشیدم ای بابا کلیدمم جا مونده بیخیالش بابا درو باز میکنه از خونه رفتم بیرون و تا شرکت کمی قدم زدم هوا خیلی خوب بود خودم و جلوی شرکت دیدم نفس عمیقی کشیدم و به سمت داخل قدم برداشتم همین که از نگهبانا رد شدم کارتم و زدم و رفتم تو تا رسیدم به محیطی که همه بودن کلویی به سمتم اومد
کلویی:هی! تو چت شده؟ و به دستم نگاه کرد دلم حرص دادن میخواست پس گفتم:آه! اون و میگی تو! بعد از اینکه سر خوردم دستم اینجوری شد آدرین خیلی نگرانم شده بود واسه همین هم دستم و باند پیچی کرد و بعد هم من و به بیمارستان برد ولی نگران نباش،نشکسته! ابرو های کلویی بالا رفت کلویی:چ...چی؟؟؟ مرینت:فک کنم نیاز به تعریف دوباره نداشته باشه و رفتم توی اتاقم و روی صندلی نشستم کمی که گذشت حوصلم سر رفت گوشیم و برداشتم و داشتم داخلش چرخ میزدم(با یه دستش گرفته و با همونم داخلش میگرده) که صدایی اومد:مرینت؟ سرم و از گوشی بالا اوردم و با نینو روبرو شدم مرینت:اوه سلام! نینو در حالی که داشت به سمتم میومد گفت:ببینم دستت چی شده؟؟؟؟؟ از روی صندلی پاشدم مرینت:من خوبم نینو، یه اتفاق کوچیک بود! نینو:یه اتفاق کوچیک نیاز به گچ داره؟ مرینت:آره فقط1هفته طول میکشه تا ترمیم بشه! نینو:پس چرا اومدی شرکت؟ مرینت:منتظر تبریک برای متن موفقمم😌! نینو:اوه انقد پرت دستت شدم یادم رفت، تبریک میگم! مرینت:ممنونم😌! نینو:ببینم آدرین میدونه؟ اگه چیزای اینجوری باشه باید بهش اطل... مرینت:نگران نباش نینو اون بهتر از هر کسی میدونه!
نینو:چطور؟ مرینت:هیچی بیخیال! نینو:خیلی خب، میبینمت! مرینت:میبینمت از زبان آدرین:توی اتاقم نشسته بودم که در باز شد و نینو اومد تو و روی کاناپه توی اتاقم روبروم نشست آدرین:چند بار بگم قبل اومدن در بزن؟ نینو:داداش بیخیال ما که خیلی ساله دوستیم آدرین:ربطی به دوستی نداره شاید من در حال انجام کار خصوصی باشم نینو:هوووو حالا هر کی ندونه فک میکنه شرکت جاسوسیه نمیخوای از کارای مخفیانت بدونم! آدرین:حرفت و بزن! نینو:واقعا که یعنی نمیتونم بدون حرف اومده باشم؟ شاید بخوام فقط پیش دوستم بشینم آدرین:تو انقد وراجی همیشه یه حرف تو دهنت داری پس یالا یا حرفت و بزن و وقتم و نگیر یا برو بیرون بذار کارم و انجام بدم! نینو:اوه اوه چه عصبانی! آدرین:😒😤 نینو:باشه بابا، فقط میخواستم بگم مرینت دستش شکسته... آدرین:اولا نشکسته و فقط یه ترک سادست دوما خودم میدونم! نینو:عه مرینت بهت گفت؟ آدرین:نه خیر توی حیاط خونه ی ما لیز خورد نینو:😳😲😦 ی... آدرین:چیه چرا کپ کردی گفتم که پدرش با پدرم دوستای قدیمین! نینو:آها از اون لحاظ میگی😅😁 آدرین:یه لحظه یه لحظه، تو فکر کردی از چه لحاظ میگم؟ نینو:بیخیال من رفتم! آدرین:به سلامت(نینو رفت) همینطور داشتم توی سایت گشت میزدم که یه چیز عجیبببببب دیدم یه نفر کامنت داده بود که این کپیه و یه جای دیگه دیده؟؟؟ وایسا ببینم این شرکت1هفته قبل این نوشته ی مرینت رو داخل سایتش گذاشته بوده؟؟ یعنی این و مرینت ننوشته؟؟؟؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود فقط لطف کن اینقدر کرم نریز
اجی میشی؟
عالی بود ولی دفعه بعدی جای حساس کات کنی میام تو خوابت
نه من چکار کنم که سکترو رد کردم
خیلی بد جا کات کردی🥲💔ولی فوق العاده بود 😍
آخه جای حساس کات کردن قربون صدقه داره😐😂
عالی بود منتظر بعدیم. اتفاق بدی بیفته میرم سراغ کسی که اونکارو کرده😂
اهان که قربون صدقه خودت میری دیگه ارهههه😡
من دیگه عادت کردم داستانی که میخونم جای حساس کات شه واسه همین هیچی نمیگم
عالی منتظر ادامه هستم بااااااییی
عالی بود 👏
عالی بود