۱۳رقص b

تموم شد برنامه تموم شد و ما ۱۲ نفر داشتیم که باید فقط ۶ نفر رو انتخاب می کردیم و این یکم سخت بود روز آخر با همشون خدافظی کردم و اینبار برنامه آنلاین بود همه رفته بودن خونه هاشون و ما توی اتاق جلوی یه مانیتور بزرگ بودیم و منتظر مدیر بودیم تا بیاد و مرده عکس و فیلم ها و نشونمون بده

مدیر هم اومد و خیلی از دیر اومدنش عذر خواهی کردی و ما هم کلی نه این چه حرفیه اشکال نداره و اینا گفتیم وقتی نشست و هممون به حالت اولمون برگشتیم یه مرد و زن اومدن و مرده رفت طرف مانیتور و زنه رفت طرف برگه ها به هممون ۱۲ تا برگه داد و برگه ها و نگاه کردیم به جونگ کوک که کنارم بود گفتم میگم کوکی گفت بله گفتم حالا ما باید چکار کنیم خیلی سخته انتخاب بین کسانی که بین بهترین های اون روز انتخاب سدن و یکی از یکی بهتر

اونم یکم فکر کرد و گفت دیگه چکار کنیم باید از بهتر و بهترین بهترینو انتخاب کنیم البته بهت بگم بهت رحم می کنیم دخترای خوب و خوشگل و پسرای خوشگلو انتخاب می کنیم که بعد دو روز با وحشت نگاشون نکنی خندیدمو و آروم به بازوش زدم و گفتم اه جونگ کوووک اونم گفت باشه باشه غلط کردم و خندید مرده مانیتور رو روشن کرد و گفت خوب نگاه کنید طبق برگه هایی که جلوتون هست من فیلم رقص این بچه هارو میذارم و دیگه نظر شماست که انتخاب کنید و نظر بدید

واقعا کار آسونی نبود اما انتخاب کردیم اگه گفتید کی رو انتخاب کردم همون دختر زبون درازه که بهم گفت ازت متنفرم والا همه می گفتن نه ا/ت اذیتت می کنه منم بلند شدم و گفتم درسته با من بد اخلاقی کرد و هی هی با حرفش نابودم کرد اما من یه آرمیم و قرار نیست شکست بخورم و اینکه بهتون بگم اونقدر دختر تونست و جذبه داشت که من نتونستم جوابش بدم و رفتم مشکل از خودمه والا دختر خیلی اعتماد به نفس داره و از اعتماد به نفسش خوشم اومده

اون بدبختا هم دیگه حرفی نزدن و با کارشون ادامه دادن که تموم شد ۶ نفر رو هم انتخاب کردیم و من خیلی هیجان داشتم که بریم سریع سر تمرین و باهاشون کار کنم

انتخاب هامون رو که کردیم و ازمون فیلم گرفتن و ما به صورت زنده از پشت دوربین حرف زدیم و توضیح دادیم و گفتیم که قرار شد تا سه روز دیگه هممون سئول باشیم من که خود سئول بودم ولی بعضی دخترا مجبور بودن که از شهر های دیگه بیان سئول بیگ هیت واسه ما یه خونه خرید که هممون توی اون زندگی کنیم و همونجا تمرین کنیم و البته بیشتر کارمون توی بیگ هیت بود اما چون قرار بود در عرض یک سال دیگه می رفتیم واسه امتحان باید کل هواسمون رو جمع می کردیم

داخل اون خونه رفتم خیلی قشنگ بود و اینا یه زیر زمین واسه تمرین داشت تلویزیون و مبل شیک و پیک دوبلکس هم بود یه طبقه پایین و یه طبقه بالا و هر طبقه دوتا اتاق داشت و برای اینکه هممون بشناسیم همدیگرو بازی کردیم و یار کشی و کلی خنده تا فهمیدیم با کی جور میشیم و با اون تو اتاق باشیم

اون دختره هم که با من لج بود خیلی خوب شد و اسمش لیسا هست و اون خیلی از بابت اون اتفاق و حرفاش پشیمون بود خیلی عذرخواهی کرد و من و اون تو یه اتاق بودیم

هر روز تمیز کاری بعد از ۸ تا ۶ عصر بیگ هیت بودیم و میومدیم خونه استراحت و اینا می کردیم بعد کار های متفرقمون مثل بازار خرید آرایشگاه و اینا می رفتیم و یا کیک می پختیم که همش هر وقت کیک می پختم انگار تهیونگ خبر داشت زنگ می زد احوال می پرسید بعد می گفت چه خبر و اینا می گفتم دارم کیک می پزم زود می گفت جونگ کوک نزدیکتون یه تیکه بردار بذار کوک ببره اینجا بیاره من گشنمه و از این حرفا

دیگه عادت کرده بودم که هر وقت کیک یا چیزی دزست کردم یکم کنار میذارم میزنگم به تهیونگ و خبر میدم که اوقاتی یکی میفرسته یا خودشون میان

ببخشید کم گذاشتم به هر حال اما یه سوال به نظرتون ا/ت عشق کی بشه و با کی باشه جونگ کوک جیمین تهیونگ جین یا بقیه اعضا جواب بدید به کمک احتیاج دارم

امیدوارم خوشتون بیاد سوالی و یا کمکی برای بهتر کردن دارید کامنت کنید ممنونتون میشم بازم ببخشید