
سیلام ببخشید دیر شدا
فرداش صبح: دینگ دینگ.ایزی از پشت آیفون:کوکی بیا تو هنوز کار دارم.دیز(مثلا صدای باز شدن در بود)0کوکی:چه خونه قشنگی دارید.اول که وارد میشی باغ بعد ساختمان اصلی ایزی:میخای اتاقمو ببینی؟کوک:اوک کوکی:این از اتاق منم بی تی اسی تره ایزی:اهمم تازه پیکسلامو ندیدی کوکی:اوه چه قشنگ.ایزی :آماده شدم حالا بریم.سوار ماشین شدیم.ایزی:کوکی میشه بگی داریم کجا میریم؟
کوکی:اوه یادم رفت این چشمبند رو هم بزن ایزابل داری چیکار میکنی؟کوکی:تو صبر کن.ایزا:کوکی دیوونه شدی؟کوک:اهمم کوکی:حالا میتونی باز کنی ایزابل:کوکی!واقعا دیوونه شدیا!چرا اومدیم کارخونه بابام؟جونگ کوک برگشت و گفت:ابجی جونم یکاری رو به من سپوردی تا کارت تموم نشه من ول کن نیستم.ایزابل در رو باز کرد و گفت:واقعا دیوونه ای ها میدونستی؟
کوکی:میدونم.ایزابل از در وارد شد تو منشی:اوه خانم پارک شما با کی اومدید؟ایزابل:حالا اونو ولش میخام سریع بابامو ببینم منشی:پس به حیاط برید تا صداشون کنم،اوه این آقا هم همراهتون هستند؟ایزابل:بله منشی:اوه خانم ایزابل پارک شما یک دختر جوون هستید نباید با یک پسر جوون بگردید.
ایزابل(با حرص):ببنید خانم کیم شما حق ندارید در مورد زندگی من تصمیم بگیرید...کوکی:ایزی بس کن اون بزرگتر از توئه ایزی:...فقط بخاطر داداشیم بس میکنم.و ایزی رفت.منشی:واقعا دیونس کوک:خانم....منشی:نلیا کیم هستم...کوکی:ببینید خانم کیم شما نباید به کسی توهین کنید
کوکی رفت پیش ایزابل. ایزی:دیدی داداش چه بی ادبه!یه لحظه دیگه نتونستم خودمو نگه دارم.لی هوک(پدر ایزابل):بله دخترم کاری داشتی؟ایزا:بله بابا این آقا میخان با شما حرف بزنن.لی هوک:کوئینم من تو برنامم برای امروز این ساعت قراری با کسی نداشتم.ایزابل:بابایی وقتت که آزاده.لی هوک:باشه باشه ایزابل بانو فقط بخاطر تو.
کوکی:خانم ایزابل پارک میتونید ما رو تنها بگزارید؟ایزی:حتما کوک: آقای.....لی هوک پارک هستم،آقای پارک فکر کنم بنده رو میشناسید.منشی:آقای پارک ببخشید آقای سباستین مدیر شرکت فرانسوی که باهاشون قرار داشتید عذر خواهی کردن وگفتن مجبورن امروز برن و امروز خواستن شما رو ببینند.لی هوک:آقای کیم ببخشید میتونم بعد جلسه با آقای سباستین با شما گفت و گو کنم؟کوک:جئون هستم.آقای پارک یعنی آینده دخترتون براتون مهم نیست؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (1)