
بچه ها واقعا ازتون انتظار نداشتم😞 آخه یعنی چی هی میگین کم مینویسی هی میگین دیر ب دیر میذاری😞 من قول داده بودم وقتی وای فایمون شارژ شد فعالیتم بیشتر بشه و سر قولم هستم فقط چند روز دیگه است شمام کمی صبر داشته باشین خب😞
مرینت:جیغغغغغغغــــ که احساس کردم چیزی روی دهنمه(آدرین دستش و گذاشته رو دهنش) آدرین:آروم باش بابا مرینت:چرا اینجا جهنم شد😬 آدرین:چون ما مردیم😈😈😈(دستش و از روی دهن مری برمیداره) مرینت:جیغغغغغغغغغغغــــ که صدایی اومد:مرینتتتت حالت خوبه؟؟؟؟ مرینت:ببینم این بابا نبود؟! آدرین:😂😂😂 صدای خنده هاش و میشنیدم مرینت:من میترسم چه خبر شده؟؟؟ که نوری دیدم خواستم سمتش حمله کنم که فهمیدم گوشی آدرینه مرینت:فلش بنداز آدرین:هلم نکن دارم همین کار و میکنم و فلش گوشیش و روشن کرد مرینت:اینجا که خونه ی شماست! آدرین:😂😂😂 مرینت:بیشعور😐😐😐 میخواست بره که دستش و گرفتم(خودتون تصور کنید وقتی دستش و میگیره چقد رمانتیکه😍😂) به دستمون نگاه کرد مرینت:کجا میری؟ آدرین:احتمالا برق قطع شده، میرم به جک کمک کنم! مرینت:من و تنها نذار من از تاریکی میترسم😞 دستش و از توی دستم کشید آدرین:پس دنبالم بیا و از پله ها رفت پایین مرینت:فکر کنم اتاقت انقد بده قسمت بوده نرم توش که دیدم دیگه نور نیست مرینت:هی؟ هی؟
آدرین:فکر کنم شارژ گوشیم تموم شده! (این و جوری میگه ک خیلی ضایعست دروغه) مرینت:اصلا نخواستم مگه نور قحطه و دست زدم به جیبم چیییی گوشیممممم خدا روی مبل جا مونده خرسم و گذاشتم روی پله و گفتم:اصلا خودم میرم آدرین: لجبازی نکن شوخی کردم مرینت:ولی من جدی بودم و آروم از پله ها پایین رفتم و اونم دنبالم اومد آدرین:من از تاریکی میترسم!(مسخره ش میکنه) و بعد فلش انداخت مرینت:راستش و بخوای چیزی وجود نداره که بتونه من و بترسونه آدرین:جدی؟(بازم مسخره) مرینت:میخوای بجای بحث کردن برق و وصل کنیم؟ آدرین:موافقم مرینت:وای بابا!!! بابا!!! تام:مرینت؟ مرینت:اوه بابا اینجایی! همینجا صبر کن الان میریم برق و چک کنیم! تام:مگه من بچم و احساس کردم یه چیزی پاشد آدرین:بالاخره کشف کردم تو به کی رفتی! دستگیره ی درو گرفتم و کشیدمش و در باز شد مرینت:خیلی خب حالا محتاط میریم توی حیاط!(گابریل و تام اومدن پیششون) رفتیم بیرون آدرین:جک اونجاست به سمت جایی که اشاره میکرد دویدم تام:مرینت صبر کن نرو توی... ولی به حرفش گوش ندادم اونجا یه مرد پیدا بودم کنارش وایسادم تا رسیدن
آدرین نور گوشیش و گرفت و گفت:جک میدونی چش شده؟ جک:راستش قربان به نظر میاد برق همه ی محله قطعه! آدرین:چی؟؟؟ جک: شاید برای اداره ی برق مشکلی پیش اومده! مرینت:پس چیکار کنیم؟ جک:صبر! مرینت:نههههه چرا جدیدا همش صبر صبر من از صبر کردن بدم میاددددددد تام:خیلی خب آروم باش! مرینت:نمیخوام اصلا من میرم و داشتم به سمت مخالف میرفتم که احساس کردم پام لیز خوردو بعد احساس سقوط آخخخخخخ دستم!😖 مرینت:آخخخــ😣 تنها چیزی که میفهمیدم نور بود که تکون میخورد و بعد همه رو بالای سرم دیدم آدرین:لجباز ببین چیکار کردی! مرینت:ببین بابا تو این وضعیتم باهام دعوا میکنه😢 تام:خیلی خب عزیزم اون شوخی میکنه و یه دستش و گذاشت زیر سرم و یه دستش و هم زانوم مرینت:دستم😭😭 تام:آدرین راه رو نشون بده دستم انقد درد میکرد که حتی نفهمیدم کی روی تخت بودم مرینت:خیلی درد میکنه😭😭 تام:آروم باش! آدرین میشه جعبه کمک های اولیه رو بیاری؟ آدرین با نور از اتاق رفت و همه جا تاریک شد تا فلش گوشی بابام روشن شد مرینت:ممکنه شکسته باشه😢؟ آقای آگرست اومد جلو و داشت دستش و میورد سمت دستم که داد زدم:نههههههه دست نزن😢😫
دستش همونجا خشک شد و بعد کمی مکث گفت:خیلی خب و چشماش و ریز کرد و به دستام با دقت نگاه کرد و گفت: ممکنه که شکسته باشه! مرینت:😭😭😭 تام:دخترم آروم باش چیزی نشده من مطمنم نشکسته! با صدای در اتاق همه چشمامون و روی آدرین دوختیم آدرین با جعبه کمک های اولیه اومد و روی زانو روبروی تخت و جایی که من نشسته بودم نشست بابا یه نگاه به دستش و یه نگاه به جعبه کرد و گفت:آدرین، میتونی؟ آدرین:ام...خب راستش! گابریل:من میتونم! تام:خیلی خب پس آدرین زود باش آدرین نگاهی به من و بعد جعبه انداخت و گوشیش و داد دست پدرش و جعبه رو باز کرد و از داخلش باند و بیرون اورد و آروم آروم دور دستم میگردوند مرینت:درد میکنه😢😢😢 آدرین:خیلی خب آروم باش داره تموم میشه! با این حرفش کمی آروم شدم و دیگه بال بال نزدم آدرین: و... تموم شد! تام:ممنون پسرم! آدرین سری به معنی جواب تشکر تکون داد مرینت: خیلیییی درد میکنه باید چیکار کنم😢😢؟؟؟! آدرین:خیلی خب تو فقط میتونی آروم باشی برقا که وصل شد میریم بیمارستان! تام:درسته تو فعلا استراحت کن!
آروم به تاج تخت تکیه دادم و دستم و همونطور گرفتم آدرین روی صندلی نشست بهش نگاه کردم و کلی توی دلم ازش تشکر کردم عجب! احساس میکنم اگه کس دیگه برام باند و میبست دردش انقد آروم نمیشد! شاید راست میگه! شاید اون واقعا قلب داره! ولی هنوزم دلیل اونکارش و نمیفهمم(تسلیت گفتن)هییی بیخیالش شدم و چشمام و آروم روی هم گذاشتم****** هر کاری میکردم خوابم نمیبرد و برق هم وصل نمیشد😖 دستمم دردش بیشتر میشد من مطمنم این شکسته آروم پاشدم همین که سر پاشدم صدایی اومد:کجا کجا؟؟؟؟ برگشتم و با چشای سبزی روبرو شدم! مرینت:دارم میرم آب بخورم! آدرین:با این دست؟؟ مریمت:خب آره! آدرین:تو اصلا درس عبرت نمیگیری!! مرینت:😁😁😁 آدرین:بشین خودم برات میارم! از اتاق رفت بیرون! من که دروغ گفتم من فقط میخواستم برم بیرون! (ببخشید این اسلاید کمه میخوام برم شام😁😁)
آروم رفتم بیرون...حالا آشپزخونه کجاست؟ ولش کن من که فقط میخواستم از اون اتاق برم بیرون همینجور داشتم بالای پله ها قدم میزدم که دیدم با یه لیوان آب اومد آدرین:چرا اومدی بیرون؟! مرینت:😁😁 آخه خیلی تشنم بود لیوان و سمتم گرفت دستم و بردم سمتش که گفت:وایسا وایسا! و لیوان و عقب کشید بهش نگاه کردم که دیدم داره لیوان و میاره نزدیک نگاهی بهش انداختم و سرم و کمی بردم جلوتر و آب و خوردم(وقتی داره بش آب میده هم باید رمانتیک باشه دیگه😐😍😂) مرینت:ممنون! سری تکون داد و باز رفت همونجایی که اومده بود یهو چراغا روشن شد عه!! برق اومد😍 آخخخ دستم! آدرین اومد آدرین:گمونم بهتره زود تر بریم دکتر! مرینت:پدرم! آدرین:خیلی خب و رفت توی اتاقش و با آقای آگرست و بابا اومد تام:زود باشین! بابا دستم و گرفت(اونی که تو باند نبود) و آروم از پله ها پایین رفتیم به سمت بیرون و بعد ماشین... سوار شدیم پدر و آقای آگرست جلو و من و آدرین عقب نشستیم****بالاخره رسیدیم همه پیاده شدن و آدرین به من کمک کرد رفتیم توی بیمارستان با این که شلوغ بود با اسم آقای آگرست و دوپن چنگ من و زود تر معالجه کردن از دستم عکس گرفتن و منتظر جوابش بودم بقیه هم اومدن داخل و کنارم وایسادن که دکتر اومد دکتر:نشکسته، فقط کمی ترک برداشته که باید تا1هفته توی گچ باشه!(خدایی این دیگه جای حساس نیست بابای😘)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بید 👍👏👍👏
عالی هدیه جونم ❤❤❤
عالیی بوددد
فوقالعاده بود مثل همیشه😍
بعدی رو هر وقت تونستی بزار🍓
و اینکه اثلا هم کم نمینویسی حتی اگه کم هم بنویسی اسلاید آخرو زیاد تر مینویسی پس به حرف بقیه گوش نده😘
عالی بود
عالی
تو ده روز فعالیت نکن دستت خوب میشه
هدیه بی نظیر بود
چند روز نزاری هیچی نمیشه ولی دستت آسیب ببینه چیییییی
لطفا خواهش میکنم استراحت بدن به دستتت عشقم
عالی بود
عالییییی😁🌹❤