10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Prnc.Drgn انتشار: 3 سال پیش 38 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خب ازینجا میره توو کتاب دوم. سرخ است و شیرین، نامش انار است جایزهی لایک، دریا کنار است😂😂😂 خودن سرودم اسکی نروید.
حس کردن زمین سفت زیر پام بهم میفهموند سقوط تموم شده.
صدای نفسام توو یه محیط فلزی کوچیک میپیچید. میتونستم پوشش فلزی یه زره و کلاهخود رو روی بدنم حس کنم.
چشامو باز کردم ، من کجا؟ چی شد؟ کجا افتادم؟ بچه ها کوشن؟ اینجا جارنوگاس؟
دوتا شوالیه جلوم حضور داشتن، یکی با زره نقره ای و زرد پخش زمین بود و اون یکی نقره ای و قرمز داشت به زرهش نگاه میکرد.
شوالیه قرمز نکاهش رو من زوم شد. شمشیرش رو کشید و با دستای لرزون به سمت من گرفت:《تو کی هستی؟ اونا کجان؟》
شوالیه زرد از رو زمین بلند شد:《آخخخخخ، لگنم شیکست》به سمت شوالیه قرمز تلو تلو خورد.
شوالیه قرمز که بی نهایت مضطرب به نظر میرسید برا دفاع از خودش با پهنای شمشیر توو کلاهخود اون ظربه زد.
کلاهخود از سرش درومد و با صورت خورد توو زمین. اندی که حالا بدون کلاهخود قابل شناسایی بود دماغشو گرفت:《اخخخ دماغممممم...چرا همه بلاها باید سر خوشتیپه بیادددد..》
من و شوالیه قرمز هم زمان گفتیم :《اندی》
وقتی اسم اندی از دهنم خارج شد جفتشون به من نگه کردن:《تو دوست منو از کجا میشناسی؟》
_دوست؟ هِی یارو من اصن یادم نمیاد باهات دوست شده باشم. در ضمن دماغم خورد شد.
_من بتی ام اما اون کیه؟
کلاهخودم رو برداشتم:《سباستینم، استین. دماغمو دوست دارم》
بتی هم کلاهخودشو برداشت:《وای خدایا. عادت ندارم خودمونو در قالب شوالیه ببینم》
_اره واقعا...عجیبه.
اندی دست خونیش رو به سمت من اورد:《پرنس دوست داشتنی و نازک دل اژدها، اگه یه درصد برات مهمه، ....... دماغم داره خون میااااااد》
بتی شمشیرشو انداخت:《اوا خاک به سرم ببخشید فک کنم قیافه بی نقصتو ترکوندم، خوبی الان؟》
اندی عین فرفره از جاش پاشد:《اره بابا اوکیم، دوبار دماغم با توپ بسکت شیکسته اینکه چیزی نیس》
آلیتو در حالی که کف میزد از پشت سرم نزدیک شد:《به جارنوگا خوش اومدین. نمایش دیدنی ای بود مخصوصا اون قسمت شیکسته شدن دماغ نگهبان》
_تو عادت داری یجا قایم شی بعد یهو ظاهر شی؟
_نه ولی از غافل گیر کردن ادما جاهل خوشم نیاد.
اندی دندون قروچه کرد.
_خیله خب، دنبالم بیاین، میریم پیش اُلیوِر اعظم.
سوتی زد و اژدهای صورتی رنگی ظاهر شد. درحالی که سوراش میشد گفت:《بهتره روحشون رو فعال کنین پرنس، تا اونجا پرواز میکنیم》 اژدهاش بال زد و رفت.
بتی روح جینا رو فعال کرد:《شنیدین پسرا، بجنبین》
و پرواز کنان بر فراز سرزمین جارنوگا الیتو رو دنبال کردیم.
جارنوگا سرزمین عجیب و در عین حال عادی ای بود، آسمون آبی، ابرای کومولوس، درختای سبز با تنه ها مارپیچ و سراسر پر از اژدها.
به قلعه ای رسیدیم که بیشتر شبیه لونه اژدها ها بود.
پیاده شدیم ، جیوردو خوابش برد، جیکوب با چند تا اژدهای دیگه گرم گرفت و جینا تا بالای برج پرواز کرد.
وارد قلعه شدیم و مردی قدبلند ، لاغر نسبتا مسن ولی سرزنده و بسیار شبیه الیتو به بدرقهمون اومد.
《ناجی های جارنوگا، درود بر شما، نگهبان سیاه، سرخ و پرنس》 تعظیم کرد.
با مودبانه ترین لحنی که میتونستم خودمو معرفی کردم:《سلام، من سباستین روکمن این بتانی دیلنز و این یکی هم اندرسن پارکه》
_سباستین نوهی فلینت بتانی نوهی رولَند و اندرسن نوهی هِرمان.
_مث که کاملا مارو میشناسین.
_اونها بهترین دوستام و در عین حال قهرمانانم بودن، و شما وارث ماموریت اونها.
یاد حرف اندرو افتادم."پدر بزرگا اژدها به ارث میزارن؟".
بتی قدم جلو گذاشت:《عذر میخوام اقای الون، الویا یا هر ال دیگه ای که هستین، ما خیلی وقته داریم رو خودمون کار میکنیم برای همون به قول شما "ماموریت" ولی واقعا چیه این ماموریت؟ نجات جارنوگا؟ اینجا اروم و سرسبزه به نظرم احتمالا توو مدریتش به مشکل برخوردین شایدم نتونستین به اژدهاتون یاد بدین کجا کار خرابی کنه. خلاصه حرفم، این جنگ بزرگ چه کوفتیه؟》
_الیور هستم نگهبان سرخ، زبون نیش دار و تیزی داری، همونجور که لحظات پیش بیان کردم من دوست خاندان شما هستم پس بهتره این خشم و ناراحتیت رو برای بعد ها نگه داری تا من توضیحات رو بدم.
اندی شونه بتی رو گرفت و اونو به عقب کشید:《ببخشش لیو(مخفف الیور) اون یکم،...اممم....توو معاشرت ایراد داره. تو ادامه بده》
الیتو پوزخندی زد و اروم گفت:《نگهبان سیاه که از بانوی سرخ بیان ضایه تری داره》
_تو دیگه چی میگی شیر توت فرنگی؟
_رنگ موهای منو مسخره نکن این یه....
من اندی و الیور اعظم پسرش، الیتو رو عقب کشید. بحث خاموش شد، موقتا.
الیور طول راهرویی با دیواره ها و ستون های بلند را پیمود و ماهم دنبالش رفتیم. روی دیوار ها تابلو های نقاشی شده از انواع شوالیه ها و اژدها ها ، صحنه های جنگ و طبیعت اروم اویزون بود.
زیر هر تابلو هم سکویی قرار داشت و روش شمشیری صندوقی دندونی زرهی یا چیز درب و داغونی وجود داشت.
الیور به تابلو ها و وسایل اشاره کرد:《این راهرو تاریخ مارو نشون میده، همیشه جارنوگا در جنگ بود. شوالیه ها و اژدها های دلیری برای خاتمه دادن به این جنگ به پا خاستن. اما نهایت همه شکست بود. ما به یاد شجاعان سرزمین هستیم اما یاد و خاطره اونها فقط قلب مارو به شعله میکشه و بیشتر باعث میشه بخوایم تمومش کنیم. ولی معتقدیم این جنگ فقط به دست ۳ فرد خاصپایان میابه. مثل فلینت رولند و هرمان. و حالا شما.》
_چه جالب...ینی چه ناراحت کننده. طرف جنگ کی هست حالا؟
_جوهر سفید.
سه تاییمون جوری به الیور نگاه کردیم که منتظر بودیم بخنده و بگه شوخی بوده. ولی چهرهش جدی تر از یه شوخی بود.
اندی گفت:《صحیح، چه لقب قشنگ. حالا این جوهر سفید زنه یا مرد؟》
_جوهره. این جنگ ازون وقتی شروع شد که اجدادتون دست از نوشتن کتاب برداشتن و تمومش کردن. نمیخواستن و نمیتونستن ادامه بدن اونا...
_واستا بینم حاجی. نوشتن؟ این کتابو، جارنوگا رو ۳ تا پیرمرد خلق کردن؟ استند آپ کمدیه دیگ؟
_چی؟ نه من کاملا جدی ام. این کتاب اونا نوشتن. هیچکس نتونست بفهمه چجوری قلم اون سه تا یه دنیای واقعی و قابل حیاط ایجاد کنه پس معقول بود که سوالات رو دور بزنن و وانمود کنن کتاب رو پیدا کردن ولی ۳ تا انسان فانی تر از اونن که یه کتاب بدون آشوب خلق کنن. دشمن ما جوهر سفید، یه پوچی عه. قسمتی از کتاب که سفیده و دیگه توش چیزی نوشته نشده. اونجا شامل هیچی عه. سفیدی و پوچی محض.
بتی سرشو مالید:《باورم نمیشه سرکار بودیم》
گفتم:《من نمیفهمم، اگه اونجا چیزی نیست پس چه اشوبی. قراره با چیزی بجنگیم که نیست؟ شمشیرمون رو رو به هیچی تکون بدیم》
الیتو جواب منو داد:《نه خب این دیگه زیادی عارفانه میشه. منظور الیور اعظم از هیچی اینه که خلق نشدن. نه اینکه هوای حالی باشن. اونا شکلای متفاوتی داره، هیولاهای عظیم الجثه، مارهای کیلومتری و سردستهشون که قیافهش به بیریختی یه نگهبان سیاهه.》
اندی گفت:《ینی موهاشم صورتیه؟ اینجوری خیلی جلف تر میشه》
الیور اعظم قبل از شروع دعوای جدید ادامه داد:《خلاصهش اینکه فقط خالق کتاب میتونه جوهر سفید رو شکست بده، اونا بیردن ازین کتاب مردن و هرگز پیروز نشدن. اما شما از نسل اونایین مگه نه؟ پرنس اژدها و دو نگهبان. مارو نجات میدین》
(پایان پارت۱۱، پارت اول از کتاب دوم)
کلامی با ناظر:
پلیییز منتشرش کن.
باور کن فحش و اینا نداره توش😅
کلامی با ناظر:
پلیییز منتشرش کن.
باور کن فحش و اینا نداره توش😅
به شعر توو کپشن دقت کن😂😂❤
لایک کامنت و فالو خوشحالم میکنه.
مرسیی
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
تولدت مبارک
مرررسیی زیاد
| 4 ماه پیش
شکیب نزوکو هستم
نزوکو یه مدت نبودم داری چه کاری میکنی قرار بود فقط با زنیتسو به ازدواجی
سلام بچه ها چطورید
ببخشید من نبودم
الان اومدم
اگه یادتون نمیاد من تانجیرو هستم فرزند یوسانو و گوجو خواهرم نزوکو شوهرش زنیتسو
کی پارت بعدی میدی؟
بر و بچ ترکید ایتجا send کنین خودتونو تست جدید😂
ƇYŔƐИƐ
| 1 روز پیش
اره نزوکو تو هم شیطانی ولی خالص نیستی برای خالص شدن باید سخت ترین کار عمرتو بکنی ،
باید احساساتتو بکشی😈اونوقت به بچه ای تبدیل میشی که بهش افتخار میکنم
تا وقتی ما هستیم اون نیاز نداره که تو بهش افتخار کنی باکا
هیس با تو نبودم لیدی🌚
هی بابایی میبینی😭تازه الانم سرما خورده دلم براش میسوزههه
باشه....اگه انقد اضافم میرم.
خودت بمون و بچه هات قشنگ با هم کیف کنین دلتونم شاد باشه ، یه وقت نسوزه.
( وی پا میشه لباساشو میپوشه)
میرم مافیا میمونم
🚶🚶🚶🚶🚶🚶
( در راه مافیا)
از ننش تا باباش تا خواهر تا دختر همشون میخوان من ازش طلاق بگیرم.
انقد مشتاقن چرا از اول دخترشونو دادن به من؟
اصلا برم بمیرم
نه نه بچه دارم نمیشه
هومممم
پس میتونم با سارا دیگه حرف نزنم
فکر نمیکنی مشکل از خودته؟
یارا یه فرشته واقعیه وقتی اون قرمز بشه یعنی دیگه تا یر حد مرگ اعصبانیه و الانه که موهبتشو ۴عال کنه و همه لووبه جز من به چ خ بده😑😐😊
فقط افکارمه خو
دارم دنبال یه راهی میگردم
ب کتف چپممممم
وای چویا 😠😭
از عصبانیت گریه میکنماا😢
تو اضافه نیستیییی
خب اگه باهام خرف نزنی خودمو میکشم
آکی بقلم کککن😭
😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪🤓😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😪😴😴😴😴😴😴😷😷😪😪😪😪
هر کی فهمید من چی دارم میگم
زندگی روزانه یک نوجوان ایرانی
👦🏿👦🏿👦🏿👩🏼👦🏿👦🏿👦🏿 هرکی فهمید بگه
صبح خسته بیدار شدم درس خوندم بعدش خوابیدم اون ماسکه هم برا کروناس
ن همونی که شیش تا مرد سیاهپوست دور یه دختر سفید پوست نشسته رو مبل بودن
خودت بفهم دیگه😐😂
هم مریضی هم خوابت میاد حتما اومیکرون
خب کی میاد مراسم عقد منو الن؟
البته تو کدوم تست؟
نزوکو عه خشمی نشو
دختر منه
شکیب نزوکو هستم
نزوکو آلن نداشتیم ها
ƇYŔƐИƐ
| 8 ساعت پیش
پ اگه موافقی چراااااا میکنی این کارو😭😂😂
هلیا:چون کرم دارم😊
کرمو🙄😂