
این از پارت ۴
ملیکا : رفتم تو آشپز خونه تا وسایلو شامو آماده کنم یکم از دست نرگس ناراحت شدم چون تو جمع کلی ابرومو برد باهاش قهر بودم یگان ( اجی کمک میخوای!! ) ملیکا ( صد بار بهت گفتم اینجور صدام نکن بدم میاد رفیقام بم بگن اجی نه کمک نمیخوام خودم آماده میکنم تودهم برو بیرون) یگان ( ملی خوبی چت شده) ملیکا (به نظرت با این قیافه خوبم !) یگان ( چیشده ) ملیکا ( یعنااا دلم میخواد همتونو بزنم مثل چی بزنم تو ندیدی نرگس چه جوری جلو پسرا با خاک یکسانم کرد) یگانه( رو شوخی بود ناراحت نشو ) ملیکا ( یعنی شما خاک برسرا هنوز منو نشناختین نمیدونید زود ناراحت میشم ) یگانه ( چرا میشناسیم نرگسو که خودت میدونی چه جوری همیشه همینجوری بوده ) ملیکا ( حالا همتون برین طرف اون بزغاله حالا هم گمشو بیرون میز آماده شد صدا میزم) یگانه میخواست چیزی بگه که با صدا بکیهون دوتامون سرمونو برگردونیم بک ( چیزی شده!!) ملیکا( نه ) بک ( اهان په چرا امدین تو آشپز خونه) ملیکا ( داشتم کارا شامو میکردم تا میزم بچینم) بک ( کمک میخوای!! ) یگانه ( من برم بیرون ) ملیکا ( گمشو بروو نبینمت بعدا حسابتو میرسم) یگانه هم این خیالش نبود سرشو مثل گاو انداخت رفت بیرون بکیهون ( مثل اینکه دعواتون شده) ملیکا ( نه عادیه اینا) بک (اهان ، چیکار میخوای چیکار کنی تا کمکت کنم ) ملیکا ( نه نمیخواد خودم آماده میکنم ) بک ( اهان اشکالی نداره بشینم اینجا ؟؟؟) ملیکا ( نه ولی چرا نمیری پیش بقیه؟؟ ) بک ( با اعضا بحثم شد امدم اینجا ) ملیکا ( اهان بشین چیزی خواستی بگو بهت بدم) بک ( باش مرسی) سرمو به نشونه خواهش خم کردم مشغول آماده بشقابو لیوان شدم
ملیکا ( بچه ها بیاین میز آماده است الهام غذا رو بیا خودت بکش ) الهام ( امدم ) نرگس ( چرا تنهای چیدی صدا میکردی میومدم ) ملیکا ( خفه شو فعلا ) نرگس ( این چش بود؟؟) یگانه ( چمدونم بیا بریم) نرگس: نشستیم سر میز همه نشستن الهام غذا رو گذاشت رو میز سوهو ( واو این چه غذایی بش میاد خوشمزه باشه) ملیکا ( غذای ایرانیه گفتیم براتون غذای ایرانی درست کنیم ) کریس ( امید وارم خوشمزه باشه) دی او ( خفه شو کریس حتما خوشمزه است اسم غذا چیه !) الهام ( این تهچینه اینم خورشت سبزی) بکیهون ( واو) نرگس ( بخورین ) سهون ( امم من شروع میکنم ) ملیکا ( نوش جونتون شروع کنید ) داشتیم غذا رو میخوردیم دی او ( کی اینو درست کرده!!) الهام ( من چطور!! بد شده !! ) دی او ( نهه خیلیی خوشمزه شده بعدا دست پخت دوتاشو بهم بده) الهام ( اهان باش حتما میدم) نرگس ( ملوک چیزی شده تو فکری!!! ) ملیکا ( نمیدونم) یگانه ( اممم حالا سر شامه بزارین بعدا حال همو بپرسین ) نرگس ( نمیدونم باش)
ملیکا : شامو خوردیم میزو جمع کردیم پسرا هم کمکون کردن بعد همه رفتیم تو سالن همه نشستن داشتن حرف میزدم منم رفتم تویه مبل تک نفره دور از همه کریس ( اممم ماکیلا چیزه شده!!!) نرگس ( ماکیلا چیه ملیکا) زد زیر خنده کریس ( چه میدونم اسماتون سخته خو) کریسم یکم بهم نگاه کرد که جوابشو بدم دید هیچی نمیگم بیخیال شد مشغول حرف زدن شد. حود چند دیقیقه بعد یگانه امد از پشت دستشو گذاشت رو چشمام ملیکا ( یگانه بس کن حوصله ندارم) یگانه ( کارت دارم خو بلند شو چشماتم ببند ) ملیکا ( وااا براچی ببندم ) یگان ( خودت چشماتو می بندی یا ببندم برات ) ملیکا ( خودت ببند حال ندارم) یگانه ( گش*ادی خو دیگه )

یگانه چشمامو بستو دستمو گرفت که نیفتم یگانه ( دمپای های حیاطتو بپوش ) دمپایی رو پوشیدم رفتیم تو حیاط تا یگانه چشم بندمو باز کرد همه یهو داد زدن تولدت مبارک بکیهون هم برف شادی میزد همون موقع بغضم گرفت بلند زدم زیر گریه نرگس امد بغلم کرد نرگس ( دیونه چرا گریه میکنی) ملیکا ( خیلی اشغالی از دستت ناراحت بودم ولی دیگه نیستم ) نرگس ( میدونم یگان گفت بهم ببخشید ولی تولدت مبارک ) ملیکا ( مرسی ) اشکامو پاک کردمو رفتم رو صندلی نشستم همه هم دوباره تولدمو بهم تبریک گفتن پسرا هم برام شعر تولدو خوندن منم شع رو فوت کردم همه شروع کردن به دست زدم الهام ( خوب وقت کادو هاست) بکیهون ( به ما که نگفتین تولده ماکه کادو نداریم) ملیکا ( همین که الان میتونم از نزدیک به بینمتون برام یه کادو بزرگه مرسی ) نرگس ( اول کادو منو باز میکنی ) ملیکا ( باش بدش من) کادو باز کردم یه جعبه یه موبایل بود ملیکا ( نرگس عاشقتم مرسیییی ) رفتم بغلش کردم نرگس ( کاری نکردم چون میدونستم میخوای گوشیتو عوض کنی برات خریدمش ) ملیکا ( عاشقتم) یگانه ( اهممم بسه دیگهه کادو منو باز کن ) ملیکا (حسود بده من ) کادو یگانه رو باز کردم دوتا هودی ست کاپلی بود یگانه ( میدونم کاپلیه ولی دیدم قشنگه خردیم میدونستم چیز کاپلی خیلی دوست داری برات خریدم باهم ست میکنیم ) ملیکا ( مرسییی) رفتم بغلش کردم یگانه ( یعنیییی چی به نرگس گفتی عاشقتم ولی به من نگفتی خیلییی بدی ) نرگس( خیلیییی حسودی ) همین جمله نرگس همه مون زدیم زیر خنده ملیکا ( بیا اینجا ) رفتم یگانه بغل کردم گونه اشو بوس کردمو ملیکا ( بیا عاشقتم مرسییی ) یگانه ( منم عاشقتم ) الهام (عهههه حالا نوبت منه ) الهام کادوشو داد بهم منم باز کردم دیدم یه پک لوازم آرایش کامله جیغغغ کشیدم بغلش کردم ملیکا ( الهاممممم مرسییییی) الهام ( خواهش میکنم منم عاشقتم) همه مون دوباره خنده امون گرفت لوهان ( چقدر شما حسودین) ملیکا ( منم عاشقتم الهاممم ولی بازم مرسییی) الهام ( خواهش آدم باید برا رفیقاش همه کاری کنه دیگه ) “عکس کادو ها بالاست”
کریس ( ما کادو نداریم بدیم بگو چی دوس داری برات میگریم بعدا بهت میدیم) ملیکا ( مرسییی میشه به عنوان کادو یه اجرای یکی از اهنگاتونو برین !!! ) سوهو ( اره حتما کدوم اهنگو !!) ملیکا ( نمیدونم mama ) سوهو ( اوکی فقط بزار آماده شیم) ملیکا ( اوکی) یگانه( ملی بیا لباسا رو بپوشیم!! ) ملیکا ( باش بیا بریم ) یگانه: رفتیم تو خونه هودی هامون پوشیدیم رفتیم بیرون بکیهون ( اووو چه بهتون امده) یگانه ( مرسی) یهو سرمو برگردونم عقب دیدم لپا ملیکا سرخ شده یگانه ( ملییی چرا سرخ شدی!! ) ملیکا ( من نمیدونم اوکیم بیا بریم) یگانه ( اوکی) کای ( آماده اید میخوایم جرا کنیمااا!!! ) ملیکا ( آمدیم ) ملیکا: رفتم پیش بقیه منتظر بودیم تا پسرا اجرا رو شروع کنن . اجرا شروع کردن ماهم از رو خوشحالی جیغ میکشیدیم بعد اجرا تموم شد بکیهون ( با اینکه تولد ملیکا بود ولی این یه کادو برا همه تون شد) ملیکا ( خیلی مرسی که امدین واقعا حضورتون برا من یه کادو بود) یگانه ( ما باید یه چیزی بهتون بگیم) چان ( چی؟؟؟) الهام ( ما شما رو دوس داریم )کریس ( خو این که چیزی نیست این همه فن هستن که مارو دوست دارن) نرگس ( نه اون دوس داشتن نه راستش ما به بایسامون حس داریم) سوهو( یعنی عاشقشونید!!!) ملیکا ( اره) دی او ( خوب میشه یه بار دیگه بایساتونو بگید!!!) کای ( اره ما یادمون رفته!) نرگس ( بایس من سهونه بایس ملیکا بکیهونه بایس یگانه چانیوله بایس الهام لوهانه) بکیهون ( یعنی شما مارو دوس دارید!!!)
ملیکا ( اره ما عاشقشتونیم میدونم چیز چرتیه داریم بهتون میگم فقط گفتیم بهتون بگیم اگه باهاش مشکل دارید میتونید مثل بقیه فن ها ما رو حساب کنید یا اصلا دیگه شماره هامون پاک کنید ماهم پاک میکنیم) یگانه ( هوم پاک میکنیم دیگه زنگ نمیزینم بهتون ) چان ( این چه حرفیه ما هیچ وقت شماره هاتونو پاک نمیکنیم) الهام ( این یعنی چی !!!) لوهان ( یعنی ماهم دوستون داریم )بکیهون ( نه مثل بقیه فن ها ماهم یه حساسی به شما داریم) همین جمله کافی بود که من پس بیوفتم یگانه ( ملیییی خوبییی ) بکیهون ( میخواید بریم بیمارستان!!!) نرگس ( نه ملیکا وقتی شوک زده میشه غش میکنه ) بکیهون( خوب بهتره ببرمش تو ) بکیهون : بغ*لش کردم بردمش بک( اتاقش کجاس!!) نرگس ( عاا بیا بالا ) دنبالش رفتم بالا در اتاق ملیکا رو باز کرد رفتم تو اتاقش اتاقش پر از عکس ها من بود و البته عکس های خودشم بود ولی بیشتر از من بود خندم گرفت گذاشتم رو تخت بکیهون ( یکم آب میاری ) نرگس (عااا باش الان میام) وقتی نرگس رفت زل زدم به چشمای بسته اش چقدر صورت خوشگلی داشت داشتم بهش نگاه میکردم که چشماشو باز تا منو دید حول کرد ملیکا ( عااا اینجا کجاست !!) بکیهون ( نترس اتاق خودته بچه ها پایین دوستم رفته آب بیاره) ملیکا ( کی منو آورد اینجا! ) بکیهون (من ) ملیکا( عاا ) ملیکا : سکوت عجیبی بینمون بود که صدا نرگس امد نرگس ( من امدممم) ملیکا ( ای زهر مار ترسیدم) نرگس(عه به هوش امدی) بکیهون ( اره بهشو امده حالا برو پایین ) نرگس ( چرا برم !! ) بکیهون ( میخوام باهاش حرف بزنم خو ) نرگس ( در مورد !! ) بکیهون ( به تو چه اخهه ) نرگس ( رفیقشم خیر سرم) بکیهون ( ولی من دوس پسرشم برو پایین پیش سهون کارت داره) از حرف بک یه دیقیقه هنگ کردم “دوس پسرشم” نرگس ( کی تاحالا تو ملی رل زدین!! بعدشم تو از کجا میدونی سهون منو کار داره) بک نفسش از حرص داد بیرون ( از الان من دوس پسرشم سوالایه!) نرگس ( ملیکا یه چیزی بهش بگو تو پنج دیقیقه رل زدین !!) ملیکا ( خو گمشو برو دیگهههههه) نرگس ( باشه رفتم !) ملیکا ( اون حرفت دروغ بود!!) بک ( کدوم!!) ملیکا ( که گفتی دوس پسرمی!!) بکیهون ( نه واقعا راس بود مگه نگفتی بهم حس داری !) ملیکا ( چرا گفتم!!) بک ( خو منم بهت حس دارم بیا باهم قرار بزاریم )
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)