اینم P2 داستان
#نیکا
خلاصه راه افتادیم به سمت متل قو و رفتیم پاساژ ، من و دیانا و عسل رفتیم تو لوازم آرایشی فروشی و مهدیس رو دیدیم که داشت رژ میخرید رفتیم پیشش و سلام و احوال پرسی و این داستانا.
مهدیس : میبینم کههههه بدون من میری بیرون نیکا خانووووم
من : مگه بهت نگفتن تو هم بیای خونه عسل؟
مهدیس : نه ، عسلللللل به من نگفتیییی؟
عسل : خب فک کردم نمیای.
مهدیس : 🙄
دیانا : خب برگشتن با ما بیا.
مهدیس : اکی
.............................................................
من یه رژ بنفش پر رنگ برداشتم با یه رژ گلبهی مایل به نارنجی و یه رژ صورتی ملیح🤍
با یه خط چش مشکی و یه صورتی جیغ و یه سرمه ای.
یه هایلایتر صورتی هم خریدم با یه کانسیلر.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
عاااالللللییییی عاجو