
رومان میراکلس
مرینت خواب بود تا اینکه تیکی:«مرینت پاشو کلاس داری پاشو بدو» مرینت:«الان پا میشم» و یک خروپف کشید و خوابید تیکی دستشو نشکون گرفت و مرینت بلخرهدبیدار شد مرینت:«اخخ چیکار میکنی تیکی؟» تیکی:«مدرست دیر شد» مرینت:«واااای نه!» سریع اماده شد و به مدرسه رفت وقتی میخواست بره تو هواسش نبود و یک هو خورد به ادرین مرینت:«اخ ادرین!!!» ادرین:«او وو سلام مرینت» مرینت:«س...س...سلام ادبین یعنی ادرین» شکل ادرین:😊
مرینت میره توی کلاس تا اینکه یک پروانه سیاه میبینه اون چی بود؟اکوما ، سریع میره کنار دیوار ادرین دنبالش میاد تا ببینه میخواد چیکار کنه و میبینه مرینت تبدیل شد به لیدی باگ!!! و هویت لیدی باگو میفهمه وقتی تبدیل میشه بهش شوک وارد شده و خب همش توی فکره برای همین نمیتونست درست بجنگه لیدی باگ نمیدونست چی شده و تو فکر فرو رفت که چرا کت نوار انقدر بی حرف شده لیدی:«بزن قدش (مکس طولانی)کت نوار؟؟ چیزی شده» کت :« چی؟.. اها نه نه چیزی نیست » لیدی و کت:«بزن قدش»
صبح روز بعد ادرین اومد خونه مرینت و مرینت گیج شده بود فکر میکرد چی شده چرا اومده (اون روز روزه تعطیل بود) ادرین اومد و روی تخت مری ادرین:«مرینت.... میخوام یک چیزی بهت بگم» مرینت:«باشه بگو میشنوم» ادرین:«من فهمیدم...» مرینت حرفشو قطع میکنه و میگه چییییی بلند» ادرین:«چیرو چی؟» مرینت:«هیچی هیچی» ادرین به حرفش ادامه میده:«میدونم تو لیدی باگی» مرینت داشت اب میخورد که همه رو تف کرد و پرید ته گلوش ادرین سریع اومد پیشش تا کمکش کنه بعد مرینت که حالش خوب شد گفت:«اخه از کجا؟؟؟» ادرین:«اونروز توی مدرسه که اومدی و خوردی به من وقتی یکی شرور شد دیدم که تبدیل شدی»
ادرین:«منم خب....خب....کت نوارم» مرینت داشت میپخت صورتش لبو شده بود گفت:«کت نوااار تو نهههههه نمیشههه» ادرین:«چیشد» مرینت:«هیچی ولش کن» تیکیاز پشت تخت اومد بیرون و گفت:«سلام ادرین» ادرین گفت:«سلام تیکی» مرینت یکی زد تو سر خودش🤦این شکلی و همین جور راه میرفت توی اتاق و به عکس های ادرین نگاه میکرد
خب این رومان به پایان رسید
لایک و فالو یادتون نره/راستی تو کامنتا بگید چطور بود
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)