اینم پارت جدید این یکی را یکم زود تر گذاشتم
مرینت : انگار یکی من را نجات داده ولی اگه کسی به هویت مخفی ام پی برده باشه چی نمیدانم چیکار کنم با اینکه خیلی درد دارم اما باید بلند شوم میله ها تخت را گرفتم و به زور خودم را بالا کشیدم از روی تخت بلند شدم و نزدیک دیوار آروم آروم و لنگ لنگون راه میرفتم نمیتواستم خوب ببینم به در نزدیک شدم ( توجه در به سمت بیرون اتاق باز میشه) خواستم در را باز کنم که نتواستم پاهام دیگه قدرت نداشت داشتم میفتادم که.... کمی قبل از زبان کت نوار 👈دیگه تقریبا صبح شده و من همچنان توی بیمارستان قدم میزنم کل شب را نتواستم بخوابم و نگران مرینت بودم دیگه نمیتواستم صبر کنم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
عالی بید
خیلی وبه ولی دیر به دیر نذار زودتر بذار
بعدییییییییییییییی
عالییی بود ولی چرا دیر به دیر میذاری