فالو کنی فالو میشی :)
9 سال پیش از زمان حال، سه سارق مسلح با نام های مایکل ( Michael )، ترور ( Trevor) و برد ( Brad ) در حال دزدی از یک بانک اطراف شهر North Yankton هستند. اما سرقتی که قرار بود یک سرقت بی دردسر و برنامه ریزی شده باشد، با سر رسیدن نیرو های پلیس به سرقتی پیچیده و خونین تبدیل می شود.
راننده این سه سارق در حین درگیری ها، به ضرب گلوله کشته می شود و بقیه در تنگنایی وخیم گرفتار شده و در کنار مزرعه ای نزدیک جاده متوقف می شوند. در حالی که این سه نفر طبق نقشه به دنبال هلکوپتری که قرار بود برای فرار آماده شده باشد حرکت می کنند ، یک نفر به صورت مشکوکی با اسنایپر به Brad و Michael تیر اندازی می کند. Trevor پس از درگیری با پلیس ها به سمت زمین های برفی اطراف می گریزد و Michael و Brad تنها می مانند.
صحنه بعدی مراسم تدفین Michael را نشان می دهد که در یک قبرستان کوچک در حال برگزاری است. در حالی که مایکل در فاصله ای دور از پشت درختی مشغول تماشای این مراسم است و شخصی که در روز سرقت به او و Brad شلیک کرد در میان عزاداران به چشم می خورد.
مایکل در حال صحبت با یک روانپزشک است و درباره خانواده در حال فروپاشی اش صحبت می کند. او هم اکنون به عنوان ” شاهد یک پرونده جنایی ” تحت محافظت FIB می باشد که برای محافظت او و خانواده اش را به این شهر منتقل کرده اند. در صحنه بعد مایکل بیرون از دفتر مکالمه کوتاهی با دو خلافکار با نام های فرانکلین ( Franklin ) و لامار ( Lamar ) دارد که به دنبال یک خانه می گردند. در واقع این اولین صحنه ای است که با Franklin، دیگر شخصیت اصلی بازی آشنا می شویم اما تا اینجای کار، Michael و Franklin هیچ آشنایی با یکدیگر ندارند.
Franklin و Lamar برای یک صاحب نمایشگاه ماشین به نام Simeon Yetarian کار می کنند و کارشان باز پس گیری ماشین هایی است که خریدارانشان قادر به پرداخت بقیه پول ماشینشان نیستند یا نمی خواهند اجاره ماشینی که اجاره کرده اند را پرداخت کنند. گرچه Franklin و Lamar برای صاحب نمایشگاه کار می کنند اما رویا های بزرگ تری در سر دارند و به پول های بیشتری فکر می کنند و همین باعث می شود از رییسشان دزدی کنند.
بعد از مدتی، به Franklin ماموریتی داده می شود تا مثل همیشه ماشن یکی از افرادی که اجاره ماشینش را پرداخت نمی کند را پس بگیرد. اما بر حسب اتفاق این ماشین متعلق به پسر Michael است و خود Michael نیز روی صندلی عقب ماشین خوابیده است. این دومین برخورد Michael و Franklin در بازی است. پس از مدتی بحث در نهایت Michael به Franklin کمک می کند از شر رییسش خلاص شود.
در همین جا رابطه دوستی میان Franklin و Michael شکل می گیرد و Franklin جوان دوست دارد برای Michael کار کند و از تجربیات او استفاده کند. اما یک اتفاق مسیر کلی داستان را شکل می دهد و داستان اصلی بازی را رقم می زند.
در یکی از روز های بازی، Franklin به سمت خانه Michael در حزکت است. پس از رسیدن به خانه مایکل متوجه می شود که او و همسرش با یکدیگر درگیر شده اند. همسر مایکل با مربی تنیسش به مایکل خیانت کرده است و مایکل نیز قصد انتقام دارد. Michael به همراه Franklin مربی تنیس را تعقیب می کنند و او را در خانه اش گیر می اندازند.
Michael که بسیار خشمگین است تصمیم می گیرد خانه مجلل و گران قیمت مربی تنیس را خراب کند و همین کار را می کند. در حالی که مایکل و فرانکلین در راه برگشت هستند، مایکل تماسی دریافت می کند و متوجه می شود که خانه ای که او با خاک یکسان کرده است متعلق به بزرگ ترین و خطرناک ترین گنگستر شهر است و مربی تنیس فقط آن جا قایم شده بود.
پس از مدتی صاحب اصلی خانه، Martin Madraz، سر می رسد و پس از تهدید مایکل و زهر چشم گرفتن به او مهلت می دهد تا مبلغ 2/5 میلیون دلار را به عنوان خسارت به او پرداخت کند. مایکل هم هیچ راهی به جز سرقت و خلاف برای پول در آوردن بلد نیست. گویا مایکل حتی در میانسالی هم نمی تواند خلاف را کنار بگذارد. درست همین موقع است که اولین هدف اصلی داستان بازی GTA V مشخص می شود. این هدف به بازی سر و شکل و جهت می دهد و ماجرا های بعدی را رقم می زند.
سومین شخصی که در سرقت حضور داشت Trevor بود. او هنوز زنده است و در محل زندگی اش یک گروه پخش کننده ” شیشه ” را اداره می کند و در حال رقابت یا یک پخش کننده دیگر در شهر محل سکونتش است. بعد از اینکه مایکل و فرانکلین از یک طلا فروشی در شهر سرقت می کنند، این خبر به گوش Trevor می رسد و او می فهمد که دوست دیرینه اش زنده است و دوباره به سرقت روی آورده است. Trevor نیز تصمیم می گیرد به این دو نفر بپیوندد تا جمع کاراکتر های این نسخه جی تی ای جمع شود.
در حین این که Franklin و Trevor به مایکل کمک می کنند، هر کدام به دنبال اهداف خود نیز هستند. Franklin درگیر زد و خورد های گنگستری و همکاری با دوستش Lamar است و Trevor نیز سعی در گسترش کسب و کار مواد مخدرش دارد و وارد قاچاق اسلحه نیز می شود. داستان بازی GTA V پیرامون این سه شخصیت جلو می رود.
شخصیت مایکل
شخصیت ترور
شخصیت فرانکلین
......................................
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام. خیلی خوب بود دمت گرم داستان رد دد ردمپشن 1 و 2 رو هم بزار
سلام ممنون
حتما تو این حساب کاربری جدیدم میزارمش🖤
ممنون
ولی مرحله آخر جی تی ای وی فرانکلین باید مایکل یا ترور یا هر دو تا رو بکشد😐 من ترور رو کشتم و دیگه باز نیست😐😐
میدونم |||||||:
سلام مایکل برادر ترور هست نه دوستش
|:
چند روزیه دارم این بازی رو شروع کردم یک سری قسمت ها رو متوجه نمیشدم مثل اینکه مایکل زنده هست
توضیحاتت خیلی خوب بود و کمکم کرد .
فدات :)