خب برید پایین اگر طرفدار داشت بقیش هم می نویسم خوشت اومد بلایک و دنبال بنما
تهیونگ :بیا دیگهه عه 😑
ای بابا چرا صبر نمی کنه. یونگ جه :اومدم دیگه تهیونگ یلحظه صبر کن
تهیونگ:چقدر صبر کنم یا بیا یا خودم تنهایی می رم.
یونگ جه:هه جرعتش رو نداریی😏
تهیونگ:خیلی خب بشین و تماشا کن
یونگ جه وسایلش رو برداشت و گذاشت تو کوله اش بعد کوله اش را انداخت
یونگ جه :بریم تهیونگا ، تهیونگ؟تهیونگ؟تهیونگگگ؟؟؟ رفتی ؟
ناگهان تهیونگ پرید جلوش
یونگ جه دو متر پرید هوا و داد زد .
تهیونگ افتاد رو زمین و پاهاش رو روی هوا تکون می داد و می خندید .
تهیونگ:....باید ......قیافه ی خودت ......می .....دیدی
یونگ جه تا جایی که تونست تهیونگ رو کتک زد 😐(نزن بچم رو عه شوخی کرد)
یونگ جه :حالا بلند شو بریم
تهیونگ مشت زد به پاشو بلند شد
بعد باهم دویدن زیرانداز انداختن وسط گندم ها و گیاه ها و حشرات و زیر نور گرم خورشید.
نسیم گرمی خورد و موهای هردو پسر بچه های ۱۳ساله را تکان داد
تهیونگ گیتارش رو از کوله اورد بیرون و ان دو پسر بچه باهم خواندند
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
میشه خودت و معرفی کنی؟
عالی بود حتما ادامه بده👌😍✨
لطفا به تک پارتی منم سر بزن😘✨
ممنونم عزیزم🥰
چشم حتما