
ببخشید دیر آپ می کنم تستچی خیلی دیر منتشر می کنه تقصیر من نیست❣️💝
معلم اومد و برگه ها رو داد (من اصلا نمی دونم توی دانشگاه ها امتحان می گیرن یا نه یا اصلا چی کار می کنن چون خودم کلاس هفتمم نمی دونم) من دستام می لرزید ولی هرجور بود نوشتم همه داشتن می نوشتن ولی من چون خیلی تند می نوشتم زود تر از همه برگه رو تحویل دادم و از معلم اجازه گرفتم که برم توی حیاط رفتم سمت سرویس بهداشتیو یه اب به صورتم زدم + دختر اروم باش امتحان تموم شد یا رد میشی یا قبول مهم نیست که واییییی نه مهمه رد بشم مامان و بابام پوست از سرم می کننننننن ( اینا رو توی دلش گفت)
(چند ساعت بعد) (توی خونه) پاشدم رفتم و حموم وان رو پر کردم ( نصف عمرش تو وان پرکردن گذشتتتتت🤣🤣🤣) رفتم توی وان نشستم همینجوری نشته بودم و فکر می کردم که چشام سنگین شد و خوابم (تسلیت تو وان غرق شد مرد) پایانبا صدای ضربه زدن به در از نواب بیدار شدم من توی وان خوابم برده بود خدا رحم کرد توی آب خفه نشدم واییی ~ تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق تق (مثلا داره در می زنه) ا/ت خوبی ا/ت چی کار می کنیییییییی ا/ت سریع پاشدم رفتم دم در + مامان خوبم فقط خوابم برده بود ~ فقط خوابت برده بود؟ اگه زیر آب خفه می شدی چی؟؟؟؟؟ + حالا که نشدم مامان ~ زود بیا بیرون + باشه
از حموم اومدن بیرون برای اینکه مامانم نبینتم سریع رفتم توی اتاق لباس پوشیدم و خوابیدم(منحرفا حوله تنش بود لخت نبود) (صبح) با صدای آلارم بلند شدم حاضر شدم و رفتم طرف دانشگاه رفتم نشستم جیمینم اونجا بود _ سلام ا/ت + ها.... آها..... سلام خوبی _ مرسی تو خوبی + ممنون خوبم داشتیم حرف می زدیم که استاد اومد ©خب پچه ها بیشترتون نمراتتون خوب شده و جیمین و ا/ت بهترین نمرات رو داشتن ا/ت توی دلش: تعجبی هم نداشت اونمه درست خوندم ©خب بچه ها بهتون گفتهبودیم اگر نمراتتون خوب بشه می بریمتون اردو و الان که بیشترتون نمره هاتون خوبه پس میریممممممممم اردوووووووووو اخجونننننننن خدایا من عاشق اردو ام © و خبر خوب ترش اینه که پنج روز می مونیم ( اونوقت توی ایران با یه اتوبوس قرازه (که البته نمی دونم درس نوشتم یا نه) دوساعت و نیم توی راهیم تا برستیم به یه شهر بازی که هیچی نداره نیم ساعت می مونیم بر میگردیم ای خداا) وای اخجون وایسا این بهترین فرصت برای اینه که به جیمین اعتراف کنم ارهههههه توی فکر بودم که زنگ خورد زینــــــــــــــــــــــــــــــگ اخیش تموم شد پاشدم و سریع رفتم خونه (شب) چون پنج روز میموندیم یه چمدون خیلی کوچیک بر داشتم و توش وسایله هایی که می خواستم رو گذاشتم در چمدون رو بستم رفتم روی تخت آلارم گوشیم رو برای ساعت شیش صبح کوک کردم و خوابیدم
ببخشید کم نوشتم
لطفا کامنت بزارید تا پارت بعد رو آپ کنم حداقل هفت تا کامنت بزارید تا پارت بعد رو بذارم
مرسی که تا اخر خوندی بوس بای💝❣️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
( اونوقت توی ایران با یه اتوبوس قرازه (که البته نمی دونم درس نوشتم یا نه) دوساعت و نیم توی راهیم تا برستیم به یه شهر بازی که هیچی نداره نیم ساعت می مونیم بر میگردیم ای خداا)
دقیقاااا😐👆🏻👆🏻
ادامه بده داستانت خیلی خوبه😉💫
خیییلللییی عععااالللییی بود
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییی 💜💜💜💜💜💜
پارت بعد پلیز😍😘😘😘😘😍😍😍
حتما امشب میذارم عزیزم
عالی بود😘
❣️