😉سلامی دوباره ممنونم از حمایتاتون مرسی امیدوارم خوشتون بیاد اینم پارت 3 لایک و فالو و نظرتون برام مهمه مرسی😉
( از اون جایی که نویسنده دل رحمه ا/ت جیمینو میبخشه چه خودشیفته شدم😁😁😁😁😁 ) ا/ت : جیمین بخشیدمت بیا ب.غ.ل.م . جیمین : ا/ت 😐 چجوری بیام بغلت من دست هام و پاهام بسته است تو هم همین طور .ا/ت : اوا راست میگی 😅😅😅 و بعد هر دو خندیدند . ا/ت : جیمین من گشنمه تازه تشنه ام هستم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
زارت چرا تهش اینجوری شد
مگه داستان پرنسس هاس؟
کش بده
عاااااالی
یه سوال چرا باید اون مرده بخاد ا/ت با پسرش ازدواج کنه باید یه دلیلی داشته باشه مگه نه نویسنده جون ؟
اخه از پدر ا/ت که یکی از پولدارترین فرد های کره است کلی ارث به ا/ت رسیده اون میخواد اونارو از چنگش دربیاره
چون بابای ا/ت یکی از پولدارترین افراد کره بده ولی باباش میمیره و کلی ارث به ا/ت میرسه و اون میخواد اونا رو از ا/ت بگیره راستی جیمین و ا/ت باهم تو مهمونی پدر ا/ت اشنا میشن
هوم تو داستان نگفته بودی بخاطر اون پرسیدم 😇🤗
باشه😇😇