25 لایک برای پارت بعد...
دکتر : عمل خوب بود اما.... اون خیلی خون از دست داده هر کدوم از شما که گروه خونیش با اون یکیه باید بهش خون بده. ا/ت: گروه خونیه من A تهیونگ : گروه خونیه منم A جیمین: مال من O دکتر : گروه خونی شما اقای جیمین باهاش یکیه ا/ت: جیمین هرکاری بگی میکنم😢💔 به پات میوفتم لطفا لطفا بهش خون بده😢💔 جیمین : این چه حرفیه ا/ت تو حتی نمیگفتی هم من بهش خون میدادم ا/ت : مرسی نمیدونم چطور ازت تشکر کنم😢 جیمین: خانم دکتر کجا باید خون بدیم؟! دکتر: لطفا دنبال من بیاید. جیمین رفت. روی صندلی نشسته بودم بغض تو گلوم گیر کرده بود. از زبان تهیونگ : نشسته بود و زل زده بود به زمین که یهو بغضش ترکید و شروع کرد گریه کردن من واقعا نمیتونستم تحمل کنم این جوری دیدنشو آروم دستشو گرفتم و آوردمش تو بغلم فقط گریه میکرد. از زبان ا/ت : برام مهم نبود کجا بودم ، پیش کی بودم فقط دلم میخواست گریه کنم 🙂
بعد چند دقیقه... از بغلم اومد بیرون ا/ت: ببخشید رییس کنترلمونو از دست دادم . تهیونگ : اولن که رییس نه و تهیونگ بعدشم نه مشکلی نیست خوشحالم که تونستی خودتو خالی کنی. جیمین اومد ا/ت : جیمین تا اخر عمرم بهت مدیونم جیمین: این چه حرفیه ا/ت دکتر اومد. دکتر : خانم اِما باید تا فردا صبح اینجا بمونن ا/ت : خب تهیونگ ، جیمین شما برین یه هتلی چیزی منم با اِما فردا صب میایم پیشتون جیمین: این امکان نداره! ا/ت: چرا آخه؟! جیمین : خب نمیدونم ولی حسم بهم میگه باید بمونیم ا/ت : ببینید من نه مجبورتون میکنم بمونید نه مجبورتون میکینم برید انتخابش به خودتونه جیمین : خب ما انتخاب کردیم بمونیم ا/ت : خب بمونید
تهیونگ : خب ساعت 7 میخاین برم پیتزا بگیرم بیارم بخوریم!؟ جیمین: آره من خییییلی گشنمه 😋 ا/ت : آره منم گشنمه تهیونگ : خب باشه من میرم بگیرم فعلا🖐 از زبان ا/ت : منو جیمین مونده بودیم
اوووف دستم شکسته😖
تهیونگ اومد. پیتزا گرفته بود نشستیم و خوردیم بعد رفتم پیش دکتر و گفتم: میتونم ببینمش؟! دکتر : بله فقط زیاد خستش نکنید باید استراحت کنه ا/ت: چشم دکتر
رفتم پیش اِما ، ا/ت : اِما چرا پریدی جلوم؟! نمیدونی من بیشتر از تو درد کشیدم میدونی اگه چیزیت میشد خودمو میکشتم؟! اِما: آروم باش ا/ت حالا که چیزیم نشده ا/ت : راستی میدونی کی بهت خون داد؟! اِما:کی؟! ا/ت: جیمین! اِما: جیمین؟! به من خون داد؟! ا/ت: آره بهت خون داد خب من دیگه باید برم تو هم خوب استراحت کن من جلوی اتاقت رو صندلی نشستم
اِما: میگم ا/ت جیمین و تهیونگ این جا موندن؟! ا/ت : آره نرفتن اِما: آها ا/ت: خوب من برم بای بای از اتاق رفتم بیرون دیدم جیمین روی صندلی خوابش برده تهیونگ هم همین طور منم خوابم میومد رفتم روی یکی از صندلی ها و کم کم خوابم برد...
پایان این پارت 🖤 راستی بچه ها تو نظر سنجیم شرکت کنید و نظرتون رو بهم بگید مرسی که تا اینجا اومدید لایک ، کامنت، فالو فراموش نشه تا پارت بعد بدرود...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)