
🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯
من نمیخواستم به داستانم ادامه بدم ولی وقتی به پارت های قبلی رفتم و دیدم ٢ نفر (Namjoon . AIRKSH)هستن که خیلی دوست دارند من ادامه بدم امیدوار شدم و ازشون ممنونم❤
من :بیخیال شو. مینهو :اوه باشه . بعد در ماشین رو باز کرد و گفت:سوار شو .منم سوار ماشین قشنگ و گرون قیمت اون شدم و بعد خودش سوار شد.بعد از نشستن مون سکوت همه جا رو بر داشته بود . منم خیلی کم طاقت به مینهو نگاه کردم
بعد چند لحظه داد زدم:هی.برو دیگه .مینهو:ام ببین لیسا من میخوام بهت یه چیز بگم .من:خوب بگو و زود برو .مینهو :ببین عزیزم ... . حرفش رو تموم کرد و ادامه نداد.من:عزیزم?چیه خوب حرفت رو بزن .مینهو:نمیتونم بهت بگم .
من بعد چند لحظه گفتم:برو دیگه . مینهو:ببین میخوام بهت یه چیزی بگم .من :چی? مینهو:ببین من ... من... نمیتونم بگم.منم کنجکاو شدم و گفتم :اگه همین الان تا بیست میشمارم نگی پیاده میشم.مینهو:باشه باشه میگم. من:١و٢و٣و٤ .مینهو:صبر کن .من:٧و٨و٩ . مینهو: من..من.. . من:١٢و١٣و١٤و١٥. مینهو:وااای..من ع..من عا... . من:١٧و١٨ .مینهو چشم هاش رو محکم بست و گفت:
من عاشق تو ام . من باتعجب نگاهش کردم:چی? مینهو آروم یکی از چشم هاش رو باز کرد و گفت : نمیخوای منو بزنی?(آخی😂). من:چرا بزنم ? فقط خیلی گرمه . من خودم رو با دستم باد زدم و مینهو گفت:آره خیلی گرمه تو بشین من الان میام .
اون از ماشین پیاده شد و منم دنبال آب میگشتم تا یه بطری که تا نصف آب داشت رو تو داشبورد پیدا کردم و کلش رو یه جا خوردم . بعد چند لحظه مینهو در ماشین رو باز کرد و دید من افتادم روی داشبورد ماشین و گیج میزنم(😂😕)
مینهو زد رو شونم و گفت :هی دختر حالت خوبه? من :آره آره تو خوبی? مینهو : واقعا حالت خوبه?من : نمیدونم خوبم? مینهو بطری آبش رو تو دستم دید و ازم گرفتش بعد داخل بطری رو بو کرد و با دستش زدن رو پیشونیش و گفت:از دست تو دختر .
خوب این پارت تموم شد . چالش: اگه کمی 🔞 بشه در حد کمی 👄 گزارش نمیکنید? حتما جواب بدین تا زود تر پارت بعدی رو بنویسم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی قشنگ بود حتما ادامه بده❤❤