
سلام بچه ها بعضی چیزارو تو این پارت باید برعکس کنین تا بفهمین چی میشه ☄🌠☄
از زبان بیل:خب اگه به چهار تا سنگ برسه یه بعد جدید درست میکنه چون قدرت همه ی بعد ها توی اون بعد جمع میشه همه ی بعد ها نابود میشه به این ترتیب دنیا کامل نابود میشه.خب باید از ((۷ منتخب سوروفیا))کمک بگبریم.یواشکی رفتم تو بعد خودم دیپر داد زد:بیللللل!من گفتم ویل و کیل کجان؟دیپر گفت وایسا چی کارشون داری؟گفتم:فقط بگو کجان وگرنه مجبور میشم خودم دست به کار شم.دیپر گفت:اونجا و به در اشاره کرد.رفتم پیششون تو گوششون گفتم:باید هفت منتخب سوروفیا رو احضار کنیم.ویل کیل گفتن:چی؟چرا؟گفتم:همین که گفتم.دست هم را گرفتیم.این ورد را خوندیم:(( em netsil dna dnats pu airhporos detceles))بعد همه جا پر نور شد.هفت منتخب اومدن.قدرت سوروفیا گفت بیل سایفر و ویل سایفر و کیل سایفر چرا ما را احضار کردین؟من گفتم:۷ منتخب سوروفیا مایس به سه سنگ رسیده ولی به سنگ آخر یعنی ذهن نرسیده باید کمکمون کنین که بتونیم شکستشون بدیم.منتخب مرگ گفت:باشه ولی چجوری؟سوروفیا اومد و گفت: اتحاد به سایفر ها.منتخب مرگ گفت:سوروفیا ما یه بار بهشون اعتماد کردیم ولی اونا گولمون زدن چجوری بهشون اعتماد کنیم.سوروفیا گفت:مساله مرگ و زندگیه باید سر این موضوع اتحاد کنیم و گرنه دنیا نابود میشه.از زبان سوروفیا: چون قیافه بیل به کسایی میخورد که ترسیده رفتم گذشته را چک کنم ببینم کسی ازش شیشه عمر نساخته.وای نه مایس...ازش شیشه عمر ابدی ساخته نه یه شیشه عمر عادی.شیشه عمر ابدی بعد دو هفته شکسته میشه و اگه سایفر بعد تاریک اونو ساخته باشه کریستال یا همون سنگ ذهن که مال بیل است سیاه میشه و دوباره باید به حالت عادی اش برش گردونیم اونم با طلسم زمزمه یعنی بیل برای سومین بار باید مرگ رو تحمل کنه.یه بار که تو ذهن استنلی مرگ رو تحمل کرد یه بار که مجبور شدیم برای در آوردنش تو بعد خودمون طلسم زمزمه رو بخونیم.این بار هم باید این کار رو بکنیم.
از زبان بیل:میدونستم دو هفته دیگه دوباره سایفر بعد تاریک میشم و دوباره باید مرگ رو تحمل کنم ولی اگه بمیرم اتفاق بدتری از نابودی دنیا اتفاق میوفته،دنیا به چند قسمت تقسیم میشه همه از بین میرن و فقط تصویری ساده از یه دنیای نابود شده باقی میمونه.نه هیچ بعدی میمونه و نه هیچ موجود زنده ای.رفتم پیش مایس گفتم اینکار رو انجام نمیدم. مایس گفت: عجب جرئتی داری.گفتم همون طور که گفتم:دنیا فقط یه تصویره که با طلا کشیدنش.اگه یه تصویر انقدر برات مهمه خودت براش زحمت بکش.مایس:اینجوریا هم نیست.و شیشه عمرم رو زیر پاش له کرد...از زبان دیپر:بیل نههههه!تا میخواست لهش کنه برش داشتم و بازش کردم تا بیل برگرده.از زبان بیل:تا میخواست لهش کنه دیپر برش داشت و بازش کرد.چون شوک خیلی وحشتناکی بهم وارد شده بود دیپر کمکم کرد تا پاشم مایس هم گفت:نیرو کمکی هم داری.و ما هم رفتیم.
از زبان ویل:استرس داشتم ناراحت بودم.دیپر با بیل اومد.بیل حالش اصلا خوب نبود.گفتم بیل!حالت خوبه؟بیل گفت:نه اصلا خوب نیست نیستم.و سرفه کنان رفت.گفتم دیپر چی شده؟گفت:نزدیک بود شیشه عمرش بشکنه.بازش کردم تا بتونه برگرده.الان شوک بدی بهش وارد شده.بهش حق بده.کیل گفت:بچه ها چرا بیل داره گریه میکنه؟گفتم واقعا؟بیل و گریه؟از زبان بیل:برای اولین بار تو زندگیم گریه کردم.ویل حق داشت گریه کنه.آدم خالی میشه.از زبان دیپر:بیل واقعا حالش بد بود.نگران بودم سر جنگ با بعد تاریک ضعیف بشه و بمیره!😭😢از زبان بیل: رفتم تو بعد تاریک.باید کاری میکردم که مایس به حدفش نرسه.خودم رو تسلیم کنم؟نه.اگه سنگ هارو بگیرم خانواده ام میمیرن.ولی اگه گولش بزنم چی؟
کیل گفت کجا میری؟گفتم میرم یه کم حال هوام عوض شه وقتی رفت رفتم بعد تاریک و گفتم من تسلیمم.سنگ قلابی ای که خودم درست کرده بودم رو بهش دادم.بعدش گفتم گول خوردی!گفت چیییی؟اون راهی بود به دروازه مکش.همه چیز رو به خودش جذب میکنه وقتی مایس رفت توش بستمش.
دست به شیشه عمرم نزدم تا خود سوروفیا دست به کار بشه.از زبان سوروفیا:خب برم ببینم شیشه عمر کجاست.اها پیداش کردم این ورد رو خوندم:پیوند رو از هم بشکاف بافت را پاره کن جادو را نابود کن.اینو سه بار تکرار کردم بیل رو نگاه کردم دوباره همون قیافه مظلوم رو گرفت و سعی کرد دردش رو پنهان کنه.از قیافه اش معلوم بود از درون داره داد میزنه.کیل گفت:سوروفیا این دفعه چرا.و بیل محو شد رفتم دنیای مردگان از پادشاه مردگان اجازه گرفتم که جسم و روح بیل رو برگردونه تا از دریاچه ارواح رد نشده.رفتم سریع این ورد رو خوندم:coming back(بازگشت)بعد یه نور زرد زد بیرون و بیل گغت:چی شد؟کفتم:مثل همیشه!تموم شد.گفت خداروشکر.چقدر درد داره آخ آخ آخ.کیل گفت:ببین عزیز من از این درد ها تو جهنم زباد دارین نگران نباش.اینم دل گرمی.بیل گفت واقعا دل گرمی هات افتضاهه.
از زبان بیل:هرجور شده پاشدم و رفتم بعد خودمون با آه و ناله گفتم من برم که بدنم بی نهایت درد میکنه.همه خندیدن گفتم باشه.
خب این پارت تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه
نظر یادت نره برو سوال بعد خبر خوب بهتون بدم☄
اولین خبر برای طرفداران سرسخت استار علیه نیروهای شیطانی!فصل پنجم استار علیه نیروهای شیطانی داره ساخته میشه البتا فکر کنم میدونستین😇🌕🌠☄
دومین خبر برای طرفداران سرسخت آبشار جاذبه!فصل سه آبشار جاذبه در حال ساخته خودم خبرش رو خوندم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
محشر بود به داستان منم نظر بده لطفا
از بین تمام داستان های ابشار جاذبه من فقط عاشق،جاذبه صفر درجه و نگهبان ابی هستم اینقدر باحال هستن دست بیپر ۲ و نویسنده داستان درد نکنه 😊😊 و بقیه داستان ها هم تو رتبه های دیگه
بچه ها من این هفته شاید شاید نتونم داستان بنویسم چون امتحان های میان ترمم شروع شدن
واقعا هر دوتاش در حال ساخته؟
من الان سکته رو میزنم یکی به خاطر داستانت یکی هم به خاطر این دو تا خبر
چرا هفت منتخب سوروفیا رو آوردم تو داستان؟چون اسم کم آوردم و تنها جیزی که به ذهنم رسید همین بود😐😅
خودت به خودت و سوالت جواب میدی
بله آخه کسی نیست به سوالاتم جواب بده خودم جواب میدم
عالی بود میدونستی ممکنه عین آبشار جاذبه که رای ها باید به ۱۰۰۰۰ برسه استار علیه نیرو های شیطانی باید به ۱۵۰۰۰ برسه؟آخه آبشار جاذبه خیلی کوتاه بود.راستی من برای نقاشی کاراکترای آبشار جاذبه از گوگل پلی یه برنامه به اسم How to draw gravity falls نصب کردم که خیلی خوبه
و یه یز دیگه فصل سوم آبشار جاذبه درست شده قراره منتشر بشه
یا علی من برم دانلود کنم بیام
ببخشید اینجوری حرف میزنم
خاک توسرت دیگه برام ذهن سالمی نذاشتی
دیگه فکر نکنم داستان بنویسم دیگه رد دادم
ننویسی خودم میام پدرت رو در میارم چه حرفیه میزنی بیپر آخه
عالی♡