
سلام بچه ها از همتون خیلی عذر خواهی میکنم من الان یه هفته ست که داستانمو ننوشتم دلیلشم این بوده که حالم زیاد خوب نبود واقعا از همتون معذرت میخوام امیدوارم دیگه مشکلی پیش نیاد که شماها هم اینقدر منتظر نمونین به بزرگی خودتون ببخشین 🥺💔 خب بریم سراغ داستان❤❤❤
🐾:زنگ خورد و همگی رفتیم سر کلاس(بچه ها حوصلتونو سر نمیبرم میریم به بعد از تموم شدن مدرسه)🐞:مدرسه تموم شد از آلیا و بقیه بچه ها خدافظی کردم و از پله ها رفتم پایین داشتم میرفتم که یهو دیوید جلو راهم سبز شد 🖤:اممم مرینت میگم میخوای من برسونمت؟ 🐞:دیوید ازم پرسید میخوای برسونمت و به ماشینش اشاره کرد ماشینو نگاه کردم دیدم یه بی ام وه شاستی بلند مشکیه گفتم:آآآآآ نه ممنون دیوید خودم میرم 🐾:با بچه ها خدافظی کردم و از پله ها رفتم پایین قفل ماشینو باز کردم درشو باز کردم میخواستم برم سوار شم که چشمم افتاد به دیوید و مرینت سریع رفتم سمتشون و گفتم:اتفاقی افتاده؟ 🐞:چی عه اممم ن-نه آدرین دیوید فقط میخواست منو برسونه 🖤:اوهوم 🐾:خب اگه بخوای من میرسونمت(♡:اوهوووو چه غیرتی😂 🐾:تو خفه همش تقصیر توعه دیگه تو دیوید رو آوردی تو داستان😡 ♡هوییی حواست باشه داری با کی صحبت میکنی😠من نویسندم هرکاری بخوام میکنم یک بار دیگه هم اینجوری با من حرف بزنی مزینتو ازت میگیرم👿 🐾:باشه باشه غلط کردم ببخشید حالا ♡:اشکالی نداره بیشتر حواستو جمع کن نگران نباش من مهربونم😊 🐾:اوکی ) 🐞:نه آدرین لازم نیست خودم میرم دیوید تو هم برو خودم میرم ممنون از هردوتون 🖤:ولی خب اخه اینجوری که نمیشه ممکنه اتفاقی برات بیفته 😟 🐞:دیوید من از ۱۲ سالگیم خودم تنها و پیاده میرفتم مدرسه تو این ۳ سال هیچ اتفاقی هم برام نیوفتاده😐 🖤:با-باشه هرجور راحتی 🐞:ممنونم آدرین تو هم میتونی بری ممنون خدافظ بچه ها👋 🖤🐾:خدافظ مرینت👋

🐞:و بعد هم از اونجا رفتم خیلی عجیب بود که دیوید با اینکه تازه همین امروز باهم آشنا شدیم میخواست منو برسونه.رفتم خونه برای خودم یه ناهار درست کردم و خوردم و بعدشم مشق هامو نوشتم وقتی که تموم شد ساعت ۷ شب بود دلم توی خونه تنهایی گرفته بود تصمیم گرفتم یکم برم بیرون و قدم بزنم رفتم سراغ کمد لباسام یه لباس آستین بلند سفید که روش یک نوشته داشت پوشیدم با شلوار لی بعدش رفتم که موهامو شونه کنم همینجور که داشتم شونه میکردم گفتم:تیکی 🍪:بله مرینت؟ 🐞:به نظرت چرا امروز دیوید میخواست منو برسونه؟ 🍪:نمیدونم شاید چون خیلی آدم مهربونی هستی دلش سوخته که پیاده میری خواست که برسونت😉😊 🐞:ممنون تیکی ولی مطمعنم ربطی نداره اصلا چرا از من پرسید این همه ادم توی کلاسه چرا من؟!🤨 🐞:شاید روت کراش زده😂😉 🍪:تیکییی خواهش میکنم جدی باش تو ام که مثل آلیا بدجنسی😡 🍪:خب تو گفتی نظرتو بگو منم گفتم😐 🐞:خیل خب حالا بیخیال مهم نیس. موهامو شونه کردم و باز گذاشتم و ریختم دورم بعد رژ نزدم رفتم و کیف مشکیمو برداشتم توش هندزفری و گوشیمو با کارتم رو گذاشتم رفتم پایین چراغ های خونه رو خاموش کردم کلید رو برداشتم کتونی های سفیدمو پوشیدم و رفتم بیرون در خونه رو قفل کردم و کلید رو گذاشتم تو کیفم(عکس اسلاید تیپ مرینته)

🐞:رفتم توی پیاده رو و هندزفریمو از تو کیفم در آوردم و زدم به گوشیم اون دو سرش رو هم زدم به گوشام و اهنگ تنهام رو پلی کردم🎶🎵🎧دلم برای کت تنگ شده بود گفته بود که امشب نمیاد چون یه کاری براش پیش اومده پس یعنی امشب ازون شباییه که کاملا تنهام واقعا دلم میخواست الان کت اینجا میبود این اهنگ همیشه منو یاد اون میندازه مخصوصا بعد از اون شبی که با هم گوشش دادیم. 🐾:بعد از مدرسه رفتم خونه و ناهار درست کردم خوردم بعدشم مشقام رو نوشتم بالاخره تموم شد ساعت ۷ شده بود به مرینت ازون یکی موبایلم که یه سیم کارت دیگه بود که فقط مرینت شمارشو داشت بهش پیام دادم که امشب نمیام یه کاری برام پیش اومده اونم یکمی ناراحت شد ولی گفت اشکالی نداره بعد از هم خدافظی کردیم و گوشیو خاموش کردم.هفته ی دیگه روز چهارشنبه تولد مرینته و میخوام سورپرایزش کنم البته با بچه های کلاسم هماهنگ کردیم قراره ظهر بعد از مدرسه مرینتو سورپرایز کنیم ولی میخوام خودمم به حالت کت نواری شبش وقتی میاد خونه سورپرازیش کنم هرچی باشه الان د.و.س.ت.د.خ.ت.ر.م.ه ۲ روز پیش با بچه ها برای تولد مرینت برنامه چیدیم و هماهنگ شدیم قبلا هم به حالت کت نواری از آلیا تولد مرینت رو پرسیدم که ضایع نشه چون میدونم مرینت ازم میپرسه تو از کجا میدونستی منم بهش میگم از آلیا پرسیدم که اگر رفت به آلیا گفت سوتی نده خلاصه امشب میخواستم برم کادوی مرینت رو بگیرم خیلی فکر کردم که واسش چی بگیرم و یه ایده عالی پیدا کردم اون قراره ۱۶ سالش بشه و میتونه گواهینامه بگیره میخوام براش ماشین بگیرم و سر اینکه چه ماشینی بگیرم هم خیلی فکر کردم تصمیم گرفتم براش یه پورشه سواری بگیرم میدونم دوست داره چون یه بار بحث ماشین شد بهم گفت پورشه هم خیلی دوست داره میدونم که ماشین سفید هم از همه رنگ ها بیشتر دوست داره برای همین هم براش سفید میگیرم(عکس اسلاید عکس ماشین مرینت خانومه😂)

🐾:تبدیل شدم و از خونه رفتم بیرون پیاده از ساختمونا پریدم و رسیدم به نمایندگی پورشه ۳ روز پیش ماشین رو خریده بودم سند و همچی شو به نام مرینت زده بودم الان داشتم میرفتم که ماشین رو ببرم رفتم تو(علامت اون آقاهه که تو نمایندگی کار میکنه=👨💼) سلام شبتون بخیر میخواستم ماشینم رو ببرم یه پورشه سواری سفید به نام خانوم مرینت دوپن چنگ 👨💼:سلام جناب کت نوار بله حتما بفرمایید ازین طرف. 🐾:آقاهه منو برد جای ماشین 👨💼:بفرمایید اینم کلیدش مبارکتون باشه 🐾:خیلی ممنونم خدانگهدار،رفتم و سوار ماشین شدم و رفتم خونه ماشین رو پارک کردم و پیاده شدم رفتم سوار ماشین تسلا ام(همون ماشینی که با مرینت میره بیرون کلا به حالت کت نواری با ماشین تسلاش میره بیرون ماشین حالت آدرینی هم که باهاش به حالت آدرین میره بیرون مثلا مدرسه یه بوگاتی مشکی مات هست(عکس اسلاید ماشین بوگاتی آدرینه)) شدم و از خونه رفتم بیرون ساعت ۸ و ربع بود وقت بود دلمم خیلییییی برای بانوم تنگ شده بود برای همین تصمیم گرفتم سورپرایزش کنم😍رفتم پیتزا فروشی دوتا پیتزای پپرونی گرفتم🍕بعدش رفتم گل فروشی و یه دسته گل رز قرمز گرفتم و رفتم سوار ماشین شدم و به سمت خونه مرینت حرکت کردم

🐾:رسیدم.پیاده شدم و رفتم زنگ زدم 🐞:بعد از یکمی قدم زدن برگشتم خونه ساعت ۸ بود تصمیم گرفتم فیلم ببینم. داشتم تو تلوزیون از لپ تاپ فیلم میدیدم که یهویی یکی زنگ زد رفتم و در رو باز کردم که یهو دیدم کت با دوتا جعبه پیتزا و یه دسته گل رز قرمزه 🐾:سوپرایز😀فکر نمیکردی بیام نه؟😉 🐞:کت تو اینجا چیکار میکنی؟!😲 🐾:ناراحتی برم 🐞:نه نه نه بابا این چه حرفیه فقط شوکه شدم اخه تو گفتی امشب نمیای جایی کار داری و اینا 🐾:خب کارم زود تموم شد گفتم بیام یه سری به بانوم بزنم 🐞:خوش اومدی بیا تو پیشی😊 🐾:رفتم داخل جعبه پیتزا هارو گذاشتم رو میز و رومو کردم سمت مرینت و دسته گلو گرفتم جلوشو گفتم:تقدیم با عشق فراوان😉❤(عکس اسلاید دسته گله) 🐞:وااااییییی کت مرسیییی😍🥰😊دسته گلو ازش گرفتم و گفتم:من میرم اینو بزارم تو آب 🐾:باشه منم میرم میز رو بچینم 🐞:اوکی.رفتم توی آشپز خونه کت هم اومد رفتم یه گلدون برداشتم توش رو آب کردم و دسته گلو گذاشتم توش و بعد رفتم گذاشتمش روی میز خیلی خوشگل شده بود.چشمم افتاد به کت که داشت میومد سمت میز چیز زیادی لازم نبود فقط به سس و لیوان و چاغو نیاز داشتیم کت لیوان ها و چاغو هارو اورد گفتم:من میرم سس بیارم 🐾:باشه. مرینت رفت و با سس برگشت(♡:خودم چون عاشق سس هستم حتی تو داستان هم از سس نمیگذرم😂😂😂)نشستیم و پیتزا هارو خوردیم.
🐞:همینجوری که میخوردیم یهو کت ازم پرسید🐾:راستی مرینت اون شب که رفتیم برج ایفل من یه سوال ازت پرسیدم ولی تو خوابت برده بود جواب ندادی،سوالمم این بود که تو نمیخوای هویت منو بدونی؟هرچی باشه الان تو نگهبانی نگران نباش خطرناک نیست چون تو دختر خیلی خوش بینی هستی فکر نمیکنم هیچوقت شرور بشی تو میتونی خودتو کنترل کنی مگه نه؟ 🐞:نه کت.متاسفم؛ولی نمیتونم اتفاقا اصلا اینجوری که میگی نیستم یعنی بودم ولی بعد از فوت مامانو بابام آسیب روحی شدیدی بهم وارد شد که باعث شد ازون به بعد سر هرچیز کوچیکی ناراحت بشم من حتی یه بار تا جایی که هاک ماث شرورم کرد و باهام ارتباط بر قرار کرد هم رفتم.پس یعنی نمیتونم خیلی میترسم😞ولی به تو اعتماد کامل دارم میدونم که پیشی من هیچوقت شرور نمیشه چون خیلی مهربونه🙂 🐾:ممنون که انقد بهم اعتماد داری مطمعن باش نا امیدت نمیکنم🙂 🐞:😊 🐾شاممون رو خوردیم ساعت ۹ بود گفتم:خب چیکار کنیم؟ 🐞:بیا بریم فیلم ببینیم 🐾:اوکی چی ببینیم؟ 🐞:تو بگو🙂 🐾:اممممممم🤔اها فهمیدم😀 یه فیلم رمانتیک سراغ دارم که خودم قبلا دیدم خیلی قشنگه اسمش Me before you(من قبل از تو) 🐞:چی هست؟ 🐾:در مورد یه پسریه که بخاطر تصادف فلج میشه و د.و.س.ت.د.خ.ت.ر.ش ولش میکنه بعد یه دختری میاد خونشون که پرستاره بعد عاشق هم میشن ولی اخر فیلم بد تموم میشه😬 🐞:اوکی همونو بزار ببینیم من تاحالا ندیدم ولی واقعا پایان های تلخ رو دوست ندارم😂 🐾:منم😂ولی خیلی قشنگه 🐞:اوکی بزار
ایزی ایزی تامام تامام😂😁لایک و نظر فراموش نشه بازم معذرت میخوام عشقای من🙏🏽💕
ناظر عزیز لطفا منتشرش کن🌷🌷🌷
برو بعدی چالش داریم😉
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چرا پارت ده برای من نبود از نه اومدم یازده🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺ولی خیلی دوس دارم رمانتو
خیلی قشنگه بیشتر بنویسی🥺🥺🥺
ادامش چی شد ؟؟؟؟؟؟
عالی
عالی بوددددددددددددددد 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖🧁🧁🧁🧁🧁🧁🧁🧁🧁🧁🧁🧁🧁🧁
عالی
عالی
ممنونم❤🥰
کی مرینت هویت آدرین رو میفهمه ... لطفا داستان رو از مرکتی به آدرینتی برسون لطفا 🥺🥺
نمیدونم کی دارم روش فکر میکنم ولی من کلا داستانم بیشتر مریکتی و لیدی نواریه