
های گایز هنوز تو فلش بک هس 🐣✨
داشتم دیوونه میشدم هوا تاریک بود داشتم با سرعت میرفتم که یهو یه زنه جلوم بود گاز دادم ولی زدم بهش پیاده شدم دیدم افتاده رو زمین خونه که ریخته رو زمین بلندش کردم گذاشتمش تو ماشین رفتم سمت بیمارستان رسیدم داد زدم کمک تخت اوردم گذاشتنش روش بردنش دستم پر خون بود رفتم تو بیمارستان حالم اصلا خوب نبود دستمو شستم که گوشیم زنگ خورد نگاه کردم دیدم نینو برداشتم « - الو آدرین کجا رفتی یهو + ... - آدرین + نینو زدم به یه زنه الان بیمارستانم - چی کدوم بیمارستان + *****( خودتون بزارید) »
از زبان نینو : سری لباسمو پوشیدم سوار ماشین شدم تو راه بیمارستان زنگ زدم آلیا « - الو + الو سلام عزیزم ببین سری بیاین به این بیمارستان - چی چرا + آدرین زده به یه زنه الان بیمارستان بدویید - باشه بفرس بای » برای آلیا لوکیشن فرستادم رسیدم پیاده شدم رفتم تو دیدم آدرین تو ایون وایساده داره سیگار می کشه رفتم پیشش برام تعریف کرد رفتیم تو دکتر اومد ازش پرسیدیم حالش خوبه گفت به احتمال زیاد زنده نمیمونه شما باهاش تصادف کردید ؟ لال شده بودم دکتره رفت یه چیزی به منشی گفت منشی هم یه نگاهی به من کرد گوشی رو برداشت فهمیدم داره به پلیس زنگ میزنه رفتم رو صندلی دستمو گذاشتم رو سرم که آلیا اومد بدون مرینت « پایان فلش بک »
دو روزی میشد که زنه تو کما بود معلوم نبود زنده بمونه یا نه و این حالمو بد می کرد پلیس به پام دستگاه زده بود تا فرار نکنم هرچی به مرینت زنگ میزدم جواب نمیداد نمیتونستم دوباره از دستش بدم جواب پیام هامو هم نمیداد که یهو گوشیم زنگ خورد از بیمارستان بود بر داشتم گفت سری خودمو برسونم اونجا با نینو رفتیم اونجا پلیس نشسته بود انگار منتظر بود تا منو دید بلند شد رفتم سمت منشی گفت متاسفم ولی ایشون فوت شدن یهو پلیس اومد جلو دستبند زد بهم بردم سمت ماشین سوییچ و با گوشیمو دادم به نینو رفتم تو ماشین قبل از این که راه بیوفتیم چند نفر اومدن زدن به ماشین و گریه می کردم معلوم بود خانواده ی زنه بودم سرمو انداختم پایین باید یه روز بازداشتگاه میموندم تا فردا دادگاه داشتم رسیدیم بردنم بازداشتگاه خوابم نمیبرد
همش فکرم درگیر مرینت بود سرمو گذاشتم رو پاهام از زبان مرینت : حالم خوب نبود از وقتی که فهمیدم آدرین زده به یکی حالم بد شده بود نینو گفت فردا دادگاه داره گفت باید باهام حرف بزنه ساعت 5 تو کافه قبول کردم ساعت 4 بود رفتم حاظر شدم رسیدم نینو منتظرم بود از زبان نینو : مرینت اومد همه ی قضیه رو براش گفتم وقتی فهمید با بغض بلند شد رفت مری : بلند شدم رفتم سمت ماشین بغض کردم رفتم سمت زندان رسیدم رفتم تو بازداشتگاه آدرین و پشتش به من بود تا صدامو شنید بلند شد با بغض نگام کرد سری بغلم کرد منم بغلش کردم با گریه لبشو گذاشت رو لبم منم همراهیش کردم وقتی تموم شد تو چشماش نگاه کردمو گفتم متاسفم اینا همش به خاطر منه گفت نه نه اصلا
فردا میبینمت به وکیل مون گفتم داره مدارک تو آماده میکنه گفتن حبست به اندازه ی سن زنس 20 سال حبس ولی من نمیذارم گونشو بوسیدم گفتم میبینمت دوستت دارم خدافظ من بیشتر خدافظ مری : رفتم سمت دفتر وکیلم رسیدم پیاده شدم رفتم سمت دفتر مدارک آدرین و دادم بهش گفت ممکنه با یه زره رشوه حل بشه خندم گرفت و گفتم اون که آره بعد از کلی حرف زدن شب شد رفتم خونه صبح بیدار شدم یه ساعت دیگه دادگاه بود...
بابای 🤗❣️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود 😍
مرسی ✨🥰
عالی
مرسی 🥰
عالییییییییالبتههنوزنخوندم😶😐😂
😂😘