کیوا کیسوا باورشون نمیشد تو ساکامیوا هستن اونا خیلی خوشحال بودن و همینطور داشتن تو بازار میچرخیدن که به یه قصر رسیدن کیسوا گفت این قصر پادشاهِ وایییی (≧∇≦) خیلی هیحان زدم فک کن من تو بریم تو قصر ولی رو دیوار قصر یه اعلامیه واسه ی مسابقات بود مسابقات خوشگلترین زن های کشور اونها ثبت نام کردن
از بخت بدشون اونها رو هم هی تماشا گرا هل میدادن چون رزیتا هم اونجا بود اونا کسایی بودن که هیچکس دوسشون نداشت هیچ طرفداری هم نداشتن ولی به لطف کیوا نا امید نشدن اونها باید استعداد هاشونو نشون میدادن اونها نفرات اول بودن و خیلی ذوق داشتن کریس و کریستین هم اونجا بودن
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (8)